نوشته ها



 

با خودش می‌رقصد

در سال سیاه سیل و زلزله و ناباوریِ شلیک مستقیم خیابانی و شلیک به هواپیمای مسافری و آن‌چه هر کس در زندگی شخصی‌اش به مشکلی مبتلاست، قهرمانیِ سال، زیبنده و برازنده کادر پزشکی و بهداشت کشور است. آن هم به روزگار حاکمیتی که بخش‌های انتصابیِ دست در اقتصاد و ثروت و پول در همه سال‌های گذشته، نشسته‌اند و نگاه می‌کنند و پزشک و پرستار بیمارستان بی تجهیزات لازم با خطر صددرصد روبه‌روست و مردم باید کمپین راه بیندازند و پول جمع کنند و تجهیزات بیمارستانی فراهم کنند. آن هم به روزگاری که همه هم‌وغم و نهایت درکِ برخی، تیروتفنگ است و ادبیاتش در مواجه با اپیدمی و ویروس و درمان هم، «خط مقدم» و «دشمن» و «قرارگاه» و «جنگ».

 

 

آن هم به روزگار ریاکاری موتورسواران تبلیغات‌چی که در شهر می‌چرخند که مثلا در حال مبارزه با کرونا هستند و ماسک و لباسی که در همه جا در اختیار کادر بیمارستانی نبوده، بر تن این‌هاست در خیابان، تا خوش‌عکس‌تر جلوه کنند در تصویرهای مبارزاتی‌شان. آن هم به روزگاری که مسئولان، در جدی نگرفتن ماجرا، در رقابت با سهل‌انگاری‌های پیشین خویش، مرزهای وقاحت را درمی‌نوردند و بی‌شرمی پشتِ بی‌شرمی می‌آفرینند... آن هم به روزگار مرگ پرستار جوان معصومی که در نامه‌اش نوشته می‌ترسد و نمی‌خواهد بمیرد و پزشکی که تا قبلِ مرگ، سرم به دست، پشت میزش مریض می‌بیند و دکتری که در آخرین توان خویش، دستور بستری خودش را می‌نویسد و...

 

 

در چنین شرایط غربت و تنهاییِ گروه درمانی و بهداشت، یادمان می‌مانَد رقص جاودانه و پروانه‌سری که بیش از هر ادا و نمایش و ریای این روزهای مسئولان پرریا و مملکت این روزها بیش از همیشه بی‌صاحب، واقعی‌تر از هر قهرمانی، واقعی جلوه می‌کند و قهرمان... و تصویری پیشِ چشم‌مان خلق می‌شود، از امروز تا همیشه، که نقش و نشانِ جاودانِ این روزهای ایرانِ پردرد ماست...

 

ناصر صفاریان

یک/ فروردین/ نودونه