نوشته ها



ناصر صفاریان

۱
نسل جوان و نسل جدید، چیزى از رمضان هاى دو دهه پیش و حتى اوایل دهه پیش ندیده. قبلى ها هم آن قدر به فضاى جشن رمضان عادت كرده اند كه آن سال ها و آن روزها در ذهن شان یا رنگ باخته یا كم رنگ شده. آن زمان، فقط مى شنیدیم كه در كشورهاى عربى، رمضان را جشن مى گیرند و فاصله میان افطار و سحر را با شادى و سرور پر مى كنند و ماه رحمت خدا را به شكر مى نشینند. اما حكایت این جا چیز دیگرى بود. دو شبكه تلویزیونى داشتیم كه در شرایط عادى و حتى جشن و سرور هم برنامه خاصى نداشت ، چه رسد به عزادارى و سوگوارى. ماه رمضان كه مى شد، زودتر از همیشه كركره را پایین مى كشیدند و تعطیل مى كردند. در فاصله ساعت چهار و پنج كه آغاز كارشان بود تا حدود یازده شب كه خاموشى مى زدند هم برنامه هاى مناسبتى، به سخنرانى و ادعیه مذهبى محدود مى ماند.
ولى ناگهان در فاصله اى یك ساله، یاد گرفتیم و شاید هم یادمان آمد كه ماه رحمت، ماه عزادارى نیست و لطف و رحمت الهى را با اشك شوق و شادى سپاس استقبال مى كنند نه با اشك اندوه و ذكر مصیبت.
این گونه بود كه سیاست گذارى هاى تلویزیون هم بر «جشن رمضان» متمركز شد و بر خنده و شادى. به مرور و در كنار باز شدن بیش از پیش فضاى برنامه سازى براى عامه مردم، امسال به شرایط جدیدى رسیده ایم كه تا چند دقیقه قبل از ادعیه مخصوص افطار، موسیقى هاى شش هشتم از دل برنامه هاى مخصوص این مناسبت پخش مى شود. نوعى عادى سازى شرایط عادى ومعمولى اى است كه پیش از این حساسیت ایجاد مى كرد و حالا حساسیت زدایى شده. و اتفاقاً در همین موسیقى ها هم صحبت از دین و ایمان و خداست و به شكلى دیگر و به گونه اى دیگر بر دل خیلى ها مى نشیند و رابطه با خالق را هموار مى كند.
سیاست هاى جدید صداوسیما در هر عرصه اى كه به گشایش منجر شده، خوب جواب داده و موفقیت آمیز بوده. این جا هم همین است. فقط كاش نظارت بیش ترى بر محتواى برخى كارها اعمال مى شد تا به اسم جذابیت، در برخى سریال هاى مناسبتى به لودگى نمى رسیدیم.


۲
چند روز پیش، یكى از خبرگزارى هاى مهم كشور اعلام كرد «بوف كور» به عربى ترجمه شد، آن هم براى نخستین بار. دیدن این خبر نادرست در یك پایگاه خبرى معتبر، آن قدر تعجب آور است كه آدم نمى داند چه بگوید. فرض مى كنیم خبرنگار اشتباه كرده، دبیر ادبى و دبیر هنرى و سردبیر محترم چرا باید این قدر ناآگاهانه برخورد كنند؟ اصلاً آقاى جهانگیر هدایت كه عمرش را با جدیت تمام بر سر اعتراض و شكایت و توقیف هر كارى كه درباره هدایت انجام مى شود و ایشان نمى پسندند گذاشته، چرا حرفى نزده ؟ یعنى ایشان هم از ترجمه هاى عربى «بوف كور» كه پیش از این منتشر شده بى خبرند؟ این كتاب، دست كم چهار بار به زبان عربى ترجمه شده، بقیه اش را بنده بى خبرم. این هم اسم مترجم ها: دسوقى شتا، احمد بن خالد البدلى، عمربن عدس و زبیده اشكنان.


۳
و حكایتى از «مقالات شمس» در باب خلوص قلب و زلالى اعتقاد وشوق رسیدن و حسرت نرسیدن: كسى دوان دوان خودش را به مسجد مى رساند براى نماز جماعت. دیر مى رسد و به نماز نمى رسد. مقابل در مردى را مى بیند.
گفت: نماز كردند؟
گفت: آرى!
گفت: آه!
گفت: نماز همه عمرم به تو دهم، آن آه را به من ده!
این زلالى و این آه نرسیدن را در كجاى عبادت خودمان و خودتان سراغ دارید؟ دارید؟

روزنامه ایران- ۲۶ مهر ۱۳۸۴