نوشته ها



ناصر صفاریان

۱
یك بار دیگر رسیدیم به جشنواره فجر، جشن سالیانه سینماى ایران. تفاوتش با سال هاى قبل، كمى نام هاى آشنا و بسیارى نام هاى ناآشناست. طورى كه وقتى به فهرست نگاه مى كنیم، شاید رغبتى براى تماشا برنینگیزد. اما این ظاهر ماجراست. گذشته از این كه در میان فیلمسازهاى جدید، برحسب تصادف و احتمال هم مى توان به كشف هاى جدید امید داشت، خبرهاى خوبى از فیلم هاى كارگردان هاى تازه كار به گوش مى رسد. دوستانى كه چندتایى از آن ها را دیده اند، توصیه شان به تماشاست. پس پیش به سوى كشف هاى جدید!

۲
یكى از عجایب جشنواره امسال - در شرایطى كه هنوز فیلم ها را ندیده ایم - حضور فیلم هاى چند كارگردان در بخش مهمان است. باید فیلم ها را دید و بعد قضاوت كرد اما نكته مهم این جاست كه به هر حال باید بپذیریم هر هیأت انتخابى، انتخاب هاى خودش را دارد. چند تا آدم - كه سلیقه هایى دارند -براساس نزدیكى و دورى نظرهای شان با یكدیگر، فیلم ها را انتخاب مى كنند. مثل هر انتخاب - و عملكرد - انسانى هم باید درصدى را براى خطا در نظر داشت. طبیعى ست كه اگر آدم ها عوض شوند، سلیقه ها هم تغییر مى كند و به دنبال آن، انتخاب ها هم جور دیگرى رقم مى خورد. اگر ما جاى كمیته انتخاب باشیم، سلیقه مان را در كار دخالت نمى دهیم؟ اصلاً مگر مى توان چنین كرد؟

۳
كم شدن سال به سال تعداد سینماهاى نمایش دهنده فیلم هاى جشنواره و كمتر شدن آن در این دوره، از اتفاق هاى خوب مدیریتى ست كه به سود جریان كلى سینما تمام مى شود. جشنواره نباید روال اكران عادى را مختل كند. چند سال قبل را یادتان هست زمان جشنواره كه مى رسید، اكران فیلم ها هم پایان یافته تلقى مى شد و پس از جشنواره هم هیچ فیلم جدید یا قابل بحثى اكران نمى شد تا برسیم به سال جدید و اكران نوروزى؟ خوشبختانه این فصل مرده برچیده شده و فیلم هاى روى پرده همچنان پیش مى روند و پس از جشنواره هم فیلم هاى جدیدى در راه هستند.

۴
این هم نكته اى از ارنست همینگوى:
آدم باید ببیند به راستى چه چیزى حس مى كند، نه این كه قرار است چه چیزى حس كند و به او آموخته اند كه چه چیزى حس كند.

روزنامه ایران- ۴ بهمن ۱۳۸۴