نوشته ها



ناصر صفاریان

 

1

جشنواره فیلم فجر، به عنوان مهم‌ترین رویداد فرهنگی و هنری کشور، خاص‌تر و مهم‌تر از آن است که سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی کلان آن تنها به یک مدیر محدود شود و دبیر جشنواره حرف اول و آخر را بزند. به همین دلیل است که نبودن فلان فیلم و اضافه شدن بهمان فیلم، نه نقطه قوت دبیری محمدرضا عباسیان است و نه نقطه ضعف مدیریت او. اضافه شدن دو فیلم فاخر بنیاد سینمایی فارابی پس از اعلام فهرست مسابقه و ورود دو فیلم از تلویزیون و حوزه هنری بعد از اعلام رسمی هیات انتخاب، نشانه روشن همین حرف است. همان‌طور که بیرون ماندن تعداد قابل توجهی فیلم قابل اعتنا از دایره انتخاب‌های جشنواره، به دبیر جشنواره برنمی‌گردد. تفاوتی هم نمی‌کند دبیر که باشد و چه نگاهی داشته باشد؛ چه محمدمهدی عسگرپور چه محمد خزاعی چه محمدرضا عباسیان و چه مدیران بنیاد فارابی. تصمیم‌های اصلی، خارج از اختیار دبیر است. آنچه در اختیار دبیر است، مدیریت اجرایی جشنواره است؛ و جز فاجعه تقسیم کارت‌های سالن برج میلاد، مدیریت امسال از هر نظر بالاتر از تمام سال‌های گذشته قرار می‌گیرد.

2

برخلاف آنچه از مدت‌ها پیش مطرح بود و در گفته‌های مسئولان سینمایی و به‌ویژه شخص وزیر ارشاد مورد تاکید قرار می‌گرفت، در جشنواره امسال هم فیلم‌هایی برای اعتراض و تحریم وجود داشت. گرچه اصرار بر فضای خنثی و بی‌خطر از هر نظر، در اغلب فیلم‌ها و فضای کلی جشنواره موج می‌زد، ولی موارد اعتراض در سال گذشته را به روشنی می‌شد در دو سه فیلم امسال هم دید. پس از همین حالا می‌توان مطمئن بود به تحریم برخی آثار از سوی حوزه هنری و کارشکنی دوباره در مسیر اکران.

3

تبلیغ محیطی در ابعاد بیلبورد، سخت‌ترین شرایط ممکن را دارد و بارها پیش آمده یک طرح تصویب شده و دارای مجوز هم با اعتراض و حتی حمله عده‌ای پایین کشیده یا تخریب شده است. با این حال و در موردی که پای بحث عقیدتی مورد تایید مدیران در کار نباشد، کسی به اعتقاد دیگران اهمیتی نمی‌دهد و شاهد نمونه‌ای مثل تبلیغ نوعی سوسیس در مسیرهای اصلی پایتخت هستیم. در این طرح، گاوی را می‌بینیم که در تصویرهای متوالی به سوسیس تبدیل شده و یک چنگال هم به آن فرو کرده‌اند.

این‌که چنین تبلیغی حتی در همان کشوری که این شرکت فرآورده‌های گوشتی زیر نظر آن است امکان انتشار نمی‌یابد و گروه‌های حامی حیوانات در هر کشور دیگری دست به اعتراض می‌زنند، بحث دیگری است. در این جا این حرف‌ها نوعی «قرتی بازی» و «سوسول بودن» و این جور چیزها تلقی می‌شود و اساسا جایی برای حرف‌هایی از این دست نیست. پس می‌توان توجه مدیران تصمیم‌گیرنده را به خشونت روزافزون جامعه و لزوم وجود امنیت روانی جلب کرد و یادشان آورد تابلوهای به این بزرگی که تصویر یک موجود اهلی را به تصویر یک چنگال پیوند می‌زند، زمینه‌ساز خشونتی می‌شود که در ذهن مردمان و به‌ویژه کودکان نقش می‌بندد.

4

در ادامه رقابت مدیران شبکه‌های مختلف تلویزیون در جذب خواننده‌های پیش از این زیرزمینی، برای جذب مخاطب و بستن راه بر شبکه‌های ماهواره‌ای، صدای شهرام شعرباف هم این روزها از شبکه دو سیما شنیده می‌شود.این‌که میدان دادن به جوانان با استعدادی مثل شعرباف چقدر دیر اتفاق افتاده بحث دیگری ست؛ ولی بد نیست مدیران بررسی کنند برنامه‌های تلویزیون به طور کلی چه میزان مخاطب دارد و در روزگار گسترش و جولان شبکه‌های ماهواره‌ای، چنین کارهایی تا چه حد موثر است.

5

این هم از فروغ بزرگ، به مناسبت سال‌روز درگذشت او:
و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمی‌ست
که هم چنان که تو را می‌بوسند
در ذهن خود طناب‌ دار تو را می‌بافند

 

روزنامه بهار- 24 بهمن 1391