مستندها گاه پنجرهای هستند به دنیایی متفاوت از دنیای تحت سلطه فیلمها و سریالهای پرطرفدار؛ و همین تفاوت و جزئیات است كه میتواند آنها را خاطرهانگیز كند یا بهمثابه دانستههای جدید در ذهن بماند؛ اما گاهی مستندهایی ساخته میشوند كه دیدن آنها مانند یك تجربه جدید، یك سفر عالی یا مروری است بر روزگار پشت سر گذاشته كه در هیچ جایی بیان نشده یا با چنین زاویهای به آن پرداخته نشده است. این مستند برای من همینگونه بود.
ناصر صفاریان نامی آشناست در زمینه مستندسازی درباره توجه به شعر و شاعران؛ ازاینرو جای تعجبی ندارد كه پس از سهگانه «من فقط شاعرم، جناب سروان!»، «شب شیدایی» و «خاطرههای خطخطی» درباره ترانه، به سراغ شعر، آن هم شعر كودكان، رفته است. او در مستند «كودكیِ ناتمام» با همراهیِ علیاكبر زینالعابدین به سراغ شاعران نامآشنای كودك مانند شكوه قاسمنیا، ناصر كشاورز، علیاصغر سیدآبادی، مصطفی رحماندوست و... رفته و این مبحث را در این چهل سال بررسی كرده است. سالهایی كه بسیاری از كودكان با اسلحه و جبهه پشت سر گذاشتند و در معرض درخواستهایی بودند. سالهایی نوستالوژیك كه به امروز و علاقهمندی به ساسی مانكن رسیده است. مسیری كه شاعران شناختهشده كودكی بیان میكنند چگونه توانستند از عناصر زندگی روزمره برای كودكان بگویند، عناصری كه در آن نه خبری از آرمان باشد نه از مشكلات سیاست؛ بلكه فقط كودك باشد و دنیای زیبای كودكی.
این فیلم كه مجموعهای از تصاویر خاطرهانگیز و گاه دلهرهآور گذشته را دربرمیگیرد، نشان میدهد چه روزهایی پشت سر گذاشته شده تا به امروز برسیم و كودكان آن روزها و پدران و مادران این روزها چه تلاشی كردهاند تا كودكانشان به سرنوشتشان دچار نشوند و كودكیِ كودكانشان ناتمام نماند. فیلم مجموعهای است از روایتهای بهترین شاعران كودك امروز كه هركدام دریچهای را به گذشته باز میكنند، تحلیل میكنند و دنیای شعر كودك را میگشایند. توانایی صفاریان در مستندسازی و پژوهش و تسلط همكارش زینالعابدین و حضورشان در چارچوب خانه و آشپزخانه این شاعران كودك سبب شده تا مخاطب لحظهای خسته نشود؛ با اینكه در برابر بارش اطلاعات قرار میگیرد و در حجمی از خاطرات غرق میشود.
گیسو فغفوری
روزنامه شرق
بیستوهشت/ اسفند/ نودونُه