نوشته ها



 

 

از جنگ جهانی و از آقای هیتلر و آن نشان ضرب‌دری‌ِ مثلا صلیب شکسته‌ و از آن همه ظلم و آن همه خون، خیلی گذشته؛ از ساخت فیلم و از مرحومفریتز لانگ و زنده‌‌یاد برتولت برشت هم همین‌طور...

 
«جلادها هم می‌میرند» را زمان کودکی‌ام از تلویزیون دیده بودم؛ در دهه شصت، موقعی که تلویزیون‌ ما فیلم‌های جنگ جهانی و آلمانی/پارتیزانی نشان می‌داد و خیلی هم نشان می‌داد و اُمَرای امر، هنوز به این نتیجه نرسیده بودند که حضورِ هر آلمانیِ بدی ممکن است معنی‌اش بشود وجودِ یک یهودیِ خوب و اصلا بساطِ نمایش این فیلم‌ها جمع شود بهتر است.
جز آن تصویر/ تصور اولیه از آن نسخه دوبله، فیلم را بعدها هم دیده بودم و کم‌وبیش هم در ذهنم مانده بود. 
 
حالا ولی امروز، در تماشایی دیگر، چیزی دیدم که قبلا ندیده بودم. چیزی که می‌گوید انگار از آن‌ زمانه خیلی هم نگذشته است. 
 
در جایی از فیلم، روی تابلوی بزرگی نوشته شده:
«هرکس به هیتلر خدمت کند، به آلمان خدمت کرده و هرکس به آلمان خدمت کند، به خدا خدمت کرده است.»
 
 
 
 
ناصر صفاریان
هجده/ مرداد/ چهارصدودو