ناصرصفاریان سالها پیش با سهگانه فروغ به مستندسازی روی آورد و فیلمهایش مورد توجه قرار گرفتند. کارنامه مستندسازیاش نشان میدهد که او به موضوعات پژوهشی حساس و پردردسر علاقه دارد. صفاریان پس از سه فیلمی که در بارهی ترانههای ایرانی از ابتدا تاکنون ساخت و هنوز مجوز نمایش نگرفته، در تحقیق و تولیدی پنجساله، شعر کودک در سالهای پس از انقلاب را با نگاهی به گذشته و ریشههایش مورد واکاوی قرار داده. و حاصلش «کودکی ناتمام» شده که از چندروز پیش به صورت دیویدی عرضه شده است.
فیلم از زمان حال به گذشتههای دور میرود و حتی میتوانم بگویم درواقع به بهانه شعر کودک، به بازبینی غریبترین زیست کودکانه این سرزمین در دهههای پنجاه و شصت رسیده است. کودکیِ نسل ما به خوبی و با پوست و استخوان، تمام آنچه در این فیلم میبیند را درک کرده است و نام فیلم، گواه دقیقیست بر آنچه بر کودکی ما گذشت.
برای ما، مصطفی رحماندوست و شعر انارش، نماد شعر کودکی بود و حالا از زبان او، لایههای نادیدهای از رنج و جنگ را میشنویم. فیلم روی مرز باریکی حرکت میکند و فضای سیاسی و حتی نقد گذشته به خود نمیگیرد و میکوشد تاریخی سپریشده را به «نمایش» بگذارد. و نکته جالب این که از همین گذشته سخت برای ایجاد ضربآهنگ بهره میبرد و ردپای کودکی ناتمام همه ما را هم در «درخت گلابی» مهرجویی پی میگیرد، هم در «خواهران غریب» پوراحمد. مستندیست که برای دهه پنجاه و شصتیها به شدت نوستالژیک است و چه بسا بهانهای برای مرور خودشان شود.
دکتر مصطفی جلالیفخر