نوشته ها



ناصر صفاریان

۱
تلویزیون ایران به تازگى الیور استون را كشف كرده و فعلاً دور دور الیور استون است. «جوخه»، «متولد چهارم جولاى»، «جى. اف. كى»، «فرمانده» و این هفته هم كه «سالوادور». این كه هر فیلمساز خوبى، فیلم بد هم دارد عجیب نیست اما این كه چرا فیلم بدى مثل «جى.اف.كى» باید در برنامه خوب «سینما یك» مورد نقد و بررسى قرار گیرد، عجیب است. و از آن عجیب تر این كه این فیلمساز خوب، فیلمى ساخته به نام «اسكندر» كه ایران و ایرانیان در این فیلم به شكل توهین آمیز و تحریف آمیزى تصویر شده اند و در چند ماه گذشته كه این همه صحبت از الیور استون بوده هیچ گاه به این توهین و تحریف اشاره نشده. این سكوت و این نادیده گرفتن پیاپى به نظر شما عجیب نیست؟
و راستى نمى دانم «سینماچهار» مربوط به «فرمانده» را دیده اید یا نه. هر چه فیلم غیرشعارى بود و خارج از چارچوب هاى سیاسى، حرف هاى پیش و پس از آن تمام رشته ها را پنبه كرد و تا مى توانست به سیاست پرداخت. این كه براى نقد وبررسى یك اثر سینمایى، سفیر سابق ایران در كوبا را دعوت كنى و ایشان هم تا مى تواند اطلاعات خارج از متن درباره طول و عرض كوبا و صادرات و واردات آن جا و شرح دیدارهاى خودش با كاسترو - یا به تعبیر خودمانى ایشان، فیدل! - ارائه دهد، هر چه قدر هم آموزنده و مفید باشد، جایش این جا نیست؛هست؟ البته تقصیر مهمان محترم نیست. او در حوزه تخصص خودش حرف مى زند. اشكال از بزرگوارانى ست كه او را دعوت كرده اند و اشكال از شخصى ست كه روبه روى ایشان نشسته است.

۲
به تازگى كتابى در آن سوى آب منتشر شده كه به گوشه هایى از تاریخ سینماى ایران مى پردازد. وجه خاطره گونه كتاب خوب است و ناگفته ها و نادانسته هایى را بیان مى كند اما نوع نگاهى كه نسبت به مسعودكیمیایى در این كتاب وجود دارد، اصلاً نگاه پسندیده اى نیست. این كه روایت راویان از این فیلمساز مثبت نیست، حق طبیعى آن هاست و نمى توان از آن انتقاد كرد. به هر حال خاطره است و گوینده دلش مى خواهد این گونه بگوید. این كه در یادداشت هاى آخر كتاب هم نظر مثبتى نسبت به این كارگردان وجود نداشته باشد، باز هم به نظر نویسنده مربوط است و جاى اعتراضى نیست. اما این كه با تعمدى خاص، از نام بردن مسعود كیمیایى خوددارى شود و جز چند استثنا، همه جا نوشته شود «فیلمساز»، «كارگردان» و حتى «كارگردان مشهور قیصر»، شیوه اخلاق گرایانه اى نیست.

۳
روزنامه شرق، گفت وگوى خواندنى و خوبى با ایرج قادرى چاپ كرده. یك مصاحبه حرفه اى با سؤال هاى پروپیمان. آقاى قادرى هم در كسوت یك «حرفه اى تمام عیار» حرف هاى بسیار جالبى زده اند. بخش اولش را در خود روزنامه خوانده بودم و قسمت دومش را كه از دست داده بودم، چند روز پیش در سایت روزنامه خواندم. فرمایشى مثل این كه ایشان به بهترین بازیگر سینماى ایران اصلاحیه مى داده اند و این كه به خودشان به عنوان بازیگر نمره قبولى مى دهند، خیلى عجیب به نظر نمى رسد. براى پى بردن به صحت و سقم آن مى توانید فیلم هاى قدیمى ایشان یا همین «آكواریوم» را كه روى پرده است ببینید.

۴
نمى دانم این عبارت از كیست و از كجاست؛ اگر كسى مى داند، بنده را هم بى خبر نگذارد:
بچه ها شوخى شوخى به گنجشك ها سنگ مى زنند و گنجشك ها جدى جدى مى میرند. آدم ها شوخى شوخى زخم مى زنند و قلب ها جدى جدى مى شكنند.

روزنامه ایران- ۲۴ آبان ۱۳۸۴