نوشته ها



رواج شیوه غلط داوری

ناصر صفاریان

داورى یعنى این كه چند نفر انتخاب شوند تا بر كرسى قضاوت بنشینند و در مقام قضا، داورى كنند ونظر بدهند - یعنى یك جور قضاوت. قضاوت هم لازمه اش عدالت است. عدالت هم این است كه هر كس و هر چیز در جاى خودش قرار گیرد . و وقتى جایگاه هر چیز و هر كس مشخص بود، هم عدالت برقرار است و هم قضاوت واقعى.
تا این جا كه صحبت از كلیات و توضیح واضحات است، مورد قبول همه است. اما وقتى پاى مصداق پیش بیاید، آن وقت در عمل مى بینیم كه داورى ها گاهى به گونه اى ست كه اصل مهم عدالت در قضاوت به هیچ گرفته مى شود وكسى با آن كارى ندارد. ناگفته پیداست كه وقتى داورى بر این اساس شكل بگیرد و عدالتى وجود نداشته باشد، كلیت این قضاوت زیر سؤال است. با این حساب، با یك فاجعه روبرو هستیم... و حالا تصور كنید این فاجعه در میان قشر فرهنگى رخ بدهد، قشر فرهیخته، اهل سواد، اهل فكر، اهل اندیشه؛ قبول دارید در چنین شرایطى با فاجعه اى به مراتب بزرگ تر و دردناك تر رو به روییم؟
درست است كه سرزمین ما نوعى سرزمین عجایب است و امور عجیب و غریبش از فرط تنوع و از نظر گسترش آن قدر هست كه گاهى فرصت تعجب هم پیدا نمى كنیم، اما این یكى را نمى دانم چه طور مى توان توضیح داد و حتى توجیه كرد: مدتى است در عرصه هاى مختلف فرهنگى ما عده اى داور به داورى مى نشینند و بعد مى بینیم كه نه تنها نامزدهاى دریافت جایزه، خود داورها هستند، كه نام آن ها در میان برندگان هم به چشم مى خورد. با مزه است، نه؟
تا جایى كه حافظه یارى مى كند، سابقه این ماجرا به جشنواره مطبوعات چند سال پیش برمى گردد. هنوز از بهت حضور داوران و حتى مسؤولان برگزارى در میان برندگان بیرون نیامده بودیم كه مسؤولان جشن خانه سینما در چند دوره این روش نادرست را با تأكید جا انداختند. عده اى دور هم جمع مى شدند، از میان خودشان كسانى را انتخاب مى كردند و بعد هم خودشان به خودشان جایزه مى دادند. اعتراض ها هم هیچ وقت جدى گرفته نشد، طورى كه به تكرار رسید.
با تعلیق برگزارى جدى جشنواره مطبوعات و با تغییر شیوه داورى جشن خانه سینما در سال هاى ۱۳۸۱ و ۱۳۸۲ ، امیدى به رنگ باختن این روش نادرست حاصل شد. اما سال گذشته، وقتى اسامى فیلم هاى كوتاه راه یافته به جشن خانه سینما اعلام شد، نام فیلمى به چشم مى خورد كه كارگردانش هم از اعضاى كمیته انتخاب بود و هم از اعضاى هیأت داورى. زمان اعلام اسامى كاندیداها و اهداى جوایز در تمامى شاخه هاى جشن هم این مسأله وجود داشت.
پیش خودمان فكر مى كردیم این منحصر به جشن محدود و نه چندان جدى خانه سینماست - كه هر سال از جذابیت و اهمیت آن كاسته مى شود - اما با كمال تعجب این ناپسندى به فاصله چند روز، در دو عرصه دیگر خودش را نشان داد؛ دو عرصه اى كه اهالى اش باید بیش ازهر چیز اهل اندیشه باشند: ادبیات داستانى و نقد فیلم. همین چندروز پیش، در جشنواره اى ادبى هیأت داوران كه شامل پنج داستان نویس است، نامزدهاى دریافت جایزه برتر را اعلام كرد و درمیان پنج اثر اعلام شده، دو كتاب متعلق به دو نفر از داوران است.و با فاصله اى اندك، داوران یك جشن سینمایى كه توسط یك ماهنامه سینمایى برگزار مى شود، جایزه بهترین نقد - یا بهترین منتقد- را به دوستى دادند كه خودش یكى از همان جمع است.
صحبت خوبى یا بدى اثر ارائه شده نیست - چه بسا اثر اعلام شده، واقعاً چند سر و گردن بالاتر از دیگر آثار رسیده به دست هیأت داوران باشد - اما فراموش نكنیم كه هر چیزى مقررات خاص خود را دارد و این یك اصل بدیهى است كه هیچ یك از داوران، اعضاى كمیته انتخاب و مسؤولان یك جشنواره، نباید كوچك ترین ارتباط و نسبتى با هیچ یك از آثار داشته باشند. گذشته از این امر آشكار، آیا درست است خودمان از خودمان تعریف كنیم و خودمان به خودمان جایزه بدهیم؟ به فكر آینده باشیم و آیندگانى كه به این داورى ها خواهند اندیشید.

روزنامه ایران- 30 خرداد 1384