آبانِ نودوپنج بود که «کودکیِ ناتمام» شروع شد. از همان ابتدا، هدفمان چیزِ دیگری بود و بر همان مسیر هم فیلمبرداری را پشتِ سر گذاشتیم و تدوین را پیش بردیم. تمام که شد، دیدم چیزی نیست که باید باشد. چند نفری از دوستان که دیدند، نظرشان منفی نبود البته. خودم هم حاصلِ کار را «بد» نمیدانستم راستش، ولی به دلم نمینشست. فیلمِ آمادهشده به لطفِ دوستِ عزیزی که آخرین فیلمم را تدوین کرده بود و در برخی کارهای دیگر هم این همکاری اتفاق افتاده بود، طبق آنچه بنا بود باشد، درباره سیرِ تاریخیِ شعر کودک در ایران بود و روایتِ این مسیر در دلِ تاریخ، خیلی اطلاعرسان و خیلی مناسبِ کارِ تحقیقی و...
آبانِ نودوهفت بود که تدوینمان نهایی شده بود؛ ولی حالا در گذر زمان، میخواستم فیلم چیزِ دیگری باشد و چیز دیگری بگوید. این شد که پس از ماهها کلنجار رفتن با خودم و تردیدِ این که فیلم را تمامشده حساب کنم یا از نو بروم سراغش، آن نسخه را کنار گذاشتم (که شاید به مناسبتی، به کار آید) و زحمت تدوین نسخه جدید را به دوست دیگری دادم و ابتدای فیلم هم، در معرفیِ توضیحیِ اثر، نوشتهای گذاشتم تا تکلیفِ تماشاگر روشن باشد که قرار است فیلمی تماشا کند نه فقط دربارۀ شعر و به نامِ «کودکیِ ناتمام»، که دربارۀ شعر و «کودکیِ ناتمام».
***
سالِ گذشته، همین روزهای آبان بود که نسخه جدید «کودکیِ ناتمام» نهایی شد و خبرش را همینجا گذاشتم. البته کمی گرفتوگیر داشت و امکان نمایشش نبود و... این وسط، در کنارِ تلاش برای حلِ مشکلات، باز رفتم سراغش و کمی کاستن و قدری افزودن و...
حالا ولی، در این سلسله آبانهای اتفاقی و عجیبِ «کودکیِ ناتمام»، به لطف و یاریِ اولدوستِ عالَم، خدای بزرگ، و دیگر دوستانِ دوست، فیلم واقعا واقعا تمام شده است و گرفتاریها و درگیریهایش را پشتِ سر گذاشتهایم و چشمانتظاریم تا به روزگار پربلای کنونی، میانِ فراز و نشیبِ بلای کرونا، روزنهای بیابیم برای فراهم کردن شرایط نمایش و عرضه فیلم.
ناصر صفاریان
هفده/آبان/ نودونُه