گرگ و میش
مستند « زینت: یک روز به خصوص »، یکی از آثار شاخص مستند چهره نگار در سینمای مستند ایران، تصویر کشمکش های زنی است که می کوشد مناسبات جامعه کوچک روستا را اصلاح کند. فیلم در یک روز به خصوص ساخته شده، روز انتخابات اولین دوره شوراها. روایتی از زندگی اجتماعی زینت و سندی از یک واقعه سیاسی در ایران.
آقای مختاری، ماجرای انتشار آثار مستند در شبکه ویدئویی از کجا شروع شد؟
حدود سه سال پیش در دیدار هیات مدیره با اعضای انجمن مستند سازان که به طور سنتی هر یکی دو ماه برگزار می شد، یکی از اعضا گفت اقتصاد سینمای مستند ایران بیمار است، چون از داشتن بازار عرضه کالای خود محروم است. عنوان شد مهم ترین بازار سینمای مستند، تلویزیون است که مدیران آن امکان نمایشی تلویزیونی را به روی آثار مستند بخش خصوصی و به ویژه مستند های اجتماعی بسته اند. بازار دیگر سینمای مستند، سالن های سینماست. اگر مستندی بتواند مخاطب انبوه سالن سینما را جذب کند، مدیران سینما حاضرند آن فیلم را به نمایش درآورند، اما نبود بازار و سیاست های سوء مدیران، باعث شده سینمای مستند هنوز نتواند پیوسته آثاری با توان جذب تماشاگر عام تولید کند. بر فرض هم که به چنین توانی برسد، ما باید برای فیلم های میان مدت ( حدود 50 تا 60 دقیقه ای ) که بیشتر آثار سینمای مستند را تشکیل می دهند و یا آثار بلند مدتی که توان پاسخگویی به تماشاگر سالن های سینما را ندارند، بازار نمایش و فروش فراهم آوریم. در وضعیت کنونی، تنها امکان، شبکه ویدئویی است. در همان جلسه، کار گروهی برای گشودن بازار شبکه ویدئویی تشکیل شد. این کار گروه اطلاعاتی راجع به انتشار یکی دو نمونه فیلم مستند در شبکه ویدئویی به دست آورد و با کسانی از جمله مدیر عامل سابق رسانه های تصویری مشورت کرد. اما موضوع پیگیری نشد. سال 89 در دوره جدید هیات مدیره این ماموریت جدی تر دنبال شد و من مسئول کار گروه ویدئوی خانگی شدم. کار گروه دوم اقدام همزمان را پیش برد. به اعضا اطلاع داد اگر مالک حقوق فیلم خود هستند و می خواهند فیلمشان در شبکه ویدئوی خانگی پخش شود، یک نسخه از آن را به دفتر انجمن تحویل دهند. حدود 50 نسخه فیلم با این فراخوان به دفتر انجمن رسید. اقدام دوم مذاکره با مدیران چند موسسه پخش ویدئویی بود. برای رفتن به بازار شبکه ویدئویی، ما باید نظر مدیران این شبکه ها را جلب می کردیم، چون امکان پخش ویدئویی را در دست داشتند. از این مدیران برخی اصلا به این کار علاقه مند نبودند. برخی آثار سینمای مستند را دارای استعدادی که بتواند پاسخگوی سرمایه گذاری آنان برای تولید و تکثیر و تبلیغ باشد، نمی دانستند. برخی هم کنجکاو بودند، برای همین فیلم های گردآوری شده را در اختیارشان گذاشتیم. آن ها حدود ده فیلم از این مجموعه را انتخاب کردند، اما انتظار داشتند هزینه تولید و تکثیر را صاحبان فیلم بپردازند، چون از بازگشت سرمایه در این کار مطمئن نبودند. موضوع را با صاحبان فیلم ها در میان گذاشتیم، آن ها معتقد بودند در صورت پرداخت هزینه تکثیر، بهتر است تکثیر و پخش را هم خود اداره کنند. برای این کار باید مساله مجوز پخش ویدئویی را حل می کردیم. به این نتیجه رسیدیم که انجمن مجوز پخش بگیرد و هر کس هزینه فیلم خودش را تامین کند. هیات مدیره پذیرفت و درخواست انجمن برای مجوز پخش را با رجبی فروتن ( مدیر بخش ویدئو رسانه وزارت ارشاد ) در میان گذاشت. ایشان هم پذیرفتند. با این پذیرش، ما از انحصار شبکه های ویدئویی که گرایششان به محصولات سینمای داستانی پر فروش بود آزاد شدیم. یعنی هر مالک فیلمی که هزینه تولید و تکثیر فیلمش را تامین می کرد، انجمن برایش مجوز پخش می گرفت. اما مساله با مجوز و تامین سرمایه برای تکثیر حل نشد. گلوگاه اصلی پخش این فیلم ها در بازار ویدئویی بود. با بعضی پخش کننده های فرهنگی که کاست های موسیقی را در کتاب فروشی ها پخش می کردند، آشنا شدیم و فیلم ها را در اختیارشان گذاشتیم، حاضر شدند تقریبا ده تا دوازده فیلم را پخش کنند. موضوع با صاحبان فیلم ها در میان گذاشته شد. برخی از اعضا عنوان کردند که آیا نمی شود وزارت ارشاد مجوز پخش ویدئویی فیلم را مستقیماً به مالک فیلم ها بدهد. بار دیگر موضوع با مدیر بخش ویدئو رسانه در میان گذاشته شد و ایشان موافقت کردند که به مالکان فیلم هایی که عضو انجمن مستند سازان هستند، مستقیما مجوز بدهند و پس از آن حتی اعلام کردند به مالک هر فیلم مستند – در صورت داشتن شرایط لازم – مجوز پخش ویدئویی می دهند. در واقع وزارت ارشاد پخش ویدئوی آثار سینمای مستند را از انحصار انجمن و شبکه های ویدئویی آزاد ساخت.
ما تصمیم وزارت ارشاد را منتشر کردیم. ماموریت کار گروه برای گشودن بازار ویدئویی به پایان رسیده بود. چون دیگر مانعی بر سر راه پخش ویدئویی آثار مستند نبود و بخش خصوصی می توانست آثار مستند را در شبکه ویدئویی عرضه کند. در این جا صفاریان ( که پخش کنندگان آزاد را به ما معرفی کرده بود و در جریان فعالیت کار گروه قرار داشت ) اعلام کرد تمایل دارد از میان تعدادی از فیلم ها که پخش کنندگان برای پخش پذیرفته بودند، پنج فیلم را برای تکثیر سرمایه گذاری کند. موافقت صاحبان فیلم ها را گرفت و این مجموعه را به بازار آورد. در سینمای مستند ایران که غالبا با موانع فراوانی روبه روست، این اتفاق بسیار مهمی است و بر رونق سینمای مستند تاثیر خواهد گذاشت. هم اکنون مجموعه دیگری از آثار مستند توسط شرکت دیگری در راه است. از بخت یاری سینمای مستند و انجمن مستند سازان بود که وقتی این سیاست را در پیش گرفت.، مدیری با حسن نیت در بخش دولتی بر سر کار بود که به کمک آمد و موانع را از سر راه برداشت.
الان این کار گروه تعطیل شده است؟
نه. کار گروه دو ماموریت دیگر هم دارد که هنوز به پایان نرسیده. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میراث دار گنجینه ای از آثار مستند سال های گذشته سینمای ایران است که باید در دسترس علاقه مندان قرار بگیرد. ما موضوع را به مدیریت فیلم خانه ملی که این آثار را در اختیار دارد، رساندیم. آن ها هم اعلام آمادگی کردند، به این شرط که آثار توسط یک شرکت ویدئویی زیر مجموعه دولت منتشر شود که هنوز عملی نشده. ماموریت مشابه دیگر، منتشر کردن آثاری است که در آرشیو تلویزیون موجود است. تلویزیون هم صاحب بخش عمده ای از آثار تاریخ سینمای مستند ایران است که در طول نزدیک به پنجاه سال ساخته شده اند و مدیریت تلویزیون اقدامی برای ارائه این آثار به مخاطبان نکرده و صرفا انبار دار این گنجینه گران بهاست. این آثار متعلق به ملت ایران است و مردم باید بتوانند آن ها را ببینند. متاسفانه تلقی آرشیو در اغلب نهاد های دولتی، انبار داری و به خاکسپاری فیلم هاست. به زودی با مدیران تلویزیون مذاکره خواهیم کرد که فیلم ها وارد شبکه نمایش خانگی شوند. امیدواریم بتوانیم مدیریت تلویزیون را متقاعد کنیم که به جدولی برای پرداخت حق مولف به مولفان این آثار برسد که از فروش آن ها پرداخت شود و متقابلاً مولفان نیز برای تهیه نسخه های با کیفیت به بازار کمک کنند.
دلیل حضور « زینت: یک روز به خصوص » در مجموعه « هوای تازه » چیست؟
وقتی کار گروه به اعضا اعلام کرد فیلم هایشان را به دفتر انجمن تحویل دهند، من « زینت: یک روز به خصوص » را تحویل دادم. این فیلم جزو فیلم هایی بود که پخش کننده ها انتخاب کرده بودند و در فهرست گذاری صفاریان هم بود. اما توضیح بیشتر را صفاریان باید بدهد.
زینت را چگونه پیدا کردید؟چه شد که تصمیم گرفتید این فیلم را بسازید؟
وقتی کارمند تلویزیون بودم، چند فیلم اجتماعی ساختم که به مذاق مدیران خوش نیامد و مرا به بندر فرستادند، در آن جا گزارش های مستندی از ماهیگیری و وسایل ماهیگیران می ساختم. با احمدی، مدیر عامل تعاونی ماهیگیران صلخ آشنا شدم و در صحبت هایش متوجه شدم که همسرش برای بهورزی برقعش را برداشته. موضوع برایم جالب شد. کنجکاوی و پیگیری هایم منجر به نوشتن فیلمنامه ای شد که اجازه ساختنش در آن زمان صادر نشد. من با الهام از داستان زینت، داستان دختری را در همان عرصه کاری نوشتم و فیلم نامه با حفظ نام زینت به فیلم تبدیل شد و سال 72 اکران شد. اما چون نتوانسته بودم داستان خود زینت را به فیلم تبدیل کنم، به زینت احساس دین می کردم. شروع کردم به جمع آوری خاطرات زینت برای نوشتن یک کتاب و ارتباط خانوادگی مان با خانواده زینت ادامه پیدا کرد. در سال 1377 روزی زینت با من تماس گرفت و گفت که نامزد انتخابات شورای روستای صلخ شده است. فکر کردم ساخت فیلم مستندی از نامزدی او در این انتخابات، می تواند دینم را به او ادا کند. با دوربین و گروه کوچک تصویربرداری به ده صلخ و به خانه زینت رفتیم و از او که نخستین زنی بود که در آن محیط بسته به فعالیت روی آورده بود، فیلم گرفتیم. فیلم در آن روز به خصوص تهیه شد و از این جهت هم شاید سندی باشد از فعالیت های اجتماعی آن دوره، سندی از گوشه ای از تاریخ ایران.
کتابی هم در مورد زندگی زینت نوشته و منتشر کرده اید.
کوشش های زینت را برای بهورز شدن، که بسیار هم جذاب بود، نوشته بودم، اما به نظرم برای تبدیل شدن به کتاب هنوز کم بود. ساخته شدن فیلم « یک روز به خصوص » و حضور در جشنواره ها و دعوت از زینت، موجب دیدار مکرر من با او و همسرش شد. در این دیدارها، از فعالیت های اجتماعی زینت پس از بهورزی برایم تعریف کردند که دوره زمانی ده ساله ای را در بر می گرفت. احساس کردم رویدادهای حیرت انگیزی در این دوره برای زینت رخ داده که ماجرای منتهی به بهورز شدن او را کامل می کند. با این مصالح، کتاب را تکمیل کردم که با عنوان در گرگ و میش راه توسط نشر چشمه منتشر شد. زینت شخصیت محوری گرگ و میش راه و یک روز به خصوص است که با حضورش یک مقوله اجتماعی را در بخشی از جامعه ایرانی نشان می دهد.
شما پیش از این، فیلم های مستند دیگری هم ساخته اید. این فیلم از نظر سبک چه جایگاهی در کارهای شما دارد؟
در فیلم های قبلی ام تلاش کرده بودم به شیوه ای از مستند سازی برسم که برای پیش بردن مفهوم، نیازی به داستان نداشته باشم. این کوشش از فیلم « نان بلوچی » آغاز شد، در « اجاره نشینی » از رویکرد داستانی فاصله گرفتم و کارم را در چهره نگاری های قبلی ام – ملا خدیجه و مکرمه – ادامه دادم. در « یک روز به خصوص » برای دیداری کردن یک شخصیت واقعی، به کلی از رویکرد داستانی سازی فاصله گرفته ام. بعد از چند تجربه، نسبت به علاقه شخصی ام در این سبک به اشرافی رسیده بودم که در این فیلم به بار نشست. جالب این که در جلسات پرسش و پاسخ بعد از نمایش فیلم، در جاهای مختلف، مسائل ویژه ای مطرح می شد. مثلا در خارج از کشور، در یکی از جلسات خانم ها می گفتند زینت برای پیشبرد اهدافش با کسی مقابله نمی کند، با گفت و گو امور را پیش می برد. فکر می کنم این منشی بود که در آن دوره در حوزه سیاسی جامعه هم طرح شده بود. البته این مسائل در کتاب بیشتر به چشم می آید.
رفتارهای خانواده جلوی دوربین خیلی راحت است، انگار به دوربین عادت دارند.
روش به کار گرفتن دوربین در این فیلم، بخشی از یک سبک مستند سازی است که در فیلم های پیشین تجربه شده است. از این روش پیش از ساخت فیلم زینت، در فیلم « اجاره نشینی » استفاده کردم و در فیلم « ملا خدیجه » و « مکرمه » برای چهره نگاری شخصیت های واقعی هم همین روش را به کار گرفتم. از طرفی خانواده زینت مرا می شناختند. ما با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم. من گروه را چند روز پیش تر به صلخ برده بودم که هم آن ها با همکاران گروه و هم همکاران گروه با خانواده زینت اخت شوند. در خانه زینت، باز و سفره خانه احمدی و زینت همیشه گشوده بود. پدر زینت کدخدا بود و خانه کدخدا پذیرای ماموران و غریبه هاست. این روحیه در زینت هم وجود داشت. او با فاصله کمی بهورز شده بود و این خلق و خو را از پدر به ارث برده بود. او بهورز ده صلخ بود. در ساعت اداری در خانه بهداشت بود. غیر ساعت اداری مراجعان به خانه او می آمدند، زینت هم آن ها را می پذیرفت. احمدی هم مدیر عامل تعاونی بود و معمولا مراجعان شهری و محلی داشت که به خانه اش رفت و آمد داشتند. ما هم اسباب زحمت شان بودیم، اما همه این ها موجب شده بود در خانه ای که طبق عادت، محل مراجعه اشخاص جورواجور بود، حضور ما چندان به چشم نیاید و تقریبا راحت پذیرفته شویم. به اهل خانه گفته بودیم به ما اعتنا نکنند و ما را به حساب نیاورند. اقامت طولانی، به مرور چنین حالتی را ایجاد کرد. ما هم سعی می کردیم زیاد به چشم نیاییم. در خانه به اشباح شبیه شده بودیم. با این روش هم آن ها آسوده و از قید ما آزاد شدند، هم ما توانستیم تماشاگر آن ها در طبیعت شان باشیم.
تفاوت های تکنیکی از فیلم شاخص شما « زعفران » تا این فیلم کاملا به چشم می آید.
از فیلم « زعفران » تا « یک روز به خصوص » چند فیلم دیگر هم ساخته ام. اما ریشه این سبک که در « اجاره نشینی » بیشتر دیده می شود، ذره ذره به دست آمد. در « زعفران » از شیوه بازسازی « داستانی » استفاده کردم، اما در « یک روز به خصوص » این روش را کنار گذاشتم. در « اجاره نشینی » برایم واقعیت به مثابه امر قدسی بود. در « یک روز به خصوص » از این نگاه بهره بردم، اما از مطلق بودن آن با رعایت برخی جوانب فاصله گرفتم. شاید بهتر است موضوع زیبایی شناسی فیلم ها را برای فرصت دیگری بگذاریم.
وضعیت زینت بعد از این فیلم چگونه شد؟
زینت از بهورزی به عضویت در شورای صلخ رسید و فعالیت های اجتماعی اش کم کم گسترده تر شد. او در این فعالیت ها – که در جامعه سنتی و بسته روستایی حتما محدودیت ها و موانعی دارد – دچار مشکلاتی شد. پس از سال ها خدمت بهورزی، اخراج شد. در دوره انتخابات بعدی رد صلاحیت شد. مدتی از ایران دور بود، اما بیش از یک سال است که برگشته و در صلخ با خانواده اش زندگی می کند. این فاصله پایان فیلم تا پیش از اخراج او از بهورزی و تا اواخر دوره عضویت او در شورای ده صلخ، در کتاب در گرگ و میش راه وجود دارد و می شود داستان زینت را آن جا دنبال کرد.
مجله نافه- مرداد و شهریور 1391