همین چند روز پیش، دوست عزیزی در صفحه مجازیاش، با توصیف رفتار متمدنانه سگهای بیپناهی که در بیابان برایشان غذا میبرد، با تاکید بر مهربانی و بیرقابتی و حتی رفتاری شبیهِ تعارف کردن آنها بر سر غذا، پرسیده بود: «آیا انسان معاصر اینگونه است؟» در این که این روزها انسان معاصر خیلی به سمتِ خوی حیوانی رفته و بیش از پیش، خصلتِ جانوری به خود گرفته شکی نیست؛ ولی خب سگها هم معیار مناسبی برای سنجش زندگی جانوری نیستند و خوبیهای ریز و درشت آنها را نمیتوان به حساب کلیت جامعه حیوانات گذاشت و سوالی در مقایسه با ناراستی و ناشایستگیهای آدمیزادی مطرح کرد.
دمدستترین نمونه نقضِ این قیاس، همین گربههایی هستند که دوروبر همه ما دیده میشوند. ماههاست در اطرافم دو سه جین گربه خانگی و خیابانی و بیابانی و... وجود دارند و هر روز میبینم که وقتی اندک سایهای در دلِ آفتابِ تند در میان باشد یا تکه غذایی برای رفع گرسنگی، نه برادر به خواهر اهمیت میدهد، نه حتی مادر به فرزند... گرچه کلیت نظامِ جانوری و خویِ حیوانی، هم متفاوت است با انسان و انسانیت، و هم درستش این است که اینشکلی باشد، ولی با چنین نمونهای، مقایسه انسان و حیوان بهکلی رنگ میبازد! البته خوبیِ دقت به کُنهِ (!) وجود گربهها این است که احساس رضایت میکنیم که تنها نیستیم در بیتوجهی به ادبِ جمعی و هستند حیواناتی شبیهِ خودِ ما!
ناصر صفاریان
یازده/ مرداد/ نودوشش
پینوشت: تصویری که میبینید، دو برادر نوجوانند در زمان صرف غذا! چشمانِ آن بچه مظلومِ سمتِ چپی را ملاحظه بفرمایید! وظیفهام، به شکل پارهوقت البته، این است که در این موارد که کم هم نیست، در کسوتِ زورو/ بتمن/ آرنولد/ راکی/... لشگرِ بدها را بتارانم تا مظلومهای جمع بتوانند از سهمشان استفاده کنند! به هر حال، در این حد که میتوان حیوانِ بهتری بود!
پینوشتِ دو: به دوستان محترم گربهداری که گربه خانگی دارند و به قطع و یقین، الان در حمایت از پیشیهای نازنینشان به مخالفت با من و به دفاع از حیوانات ملوسشان برمیخیزند هم عرض میکنم با پیشبینی این وضعیتِ قطعی، قصد دارم چیزی بنویسم در همین زمینه. پس لطفا کمی صبر کنند! فقط پیشاپیش تاکید کنم که این دوستان عزیز به خاطر داشته باشند صحبت این نوشته، صحبت از شرایط گلخانهای و کاملا مراقبتشدۀ داخل خانه نیست و بیرون از این شرایط، وضعیت متفاوت خواهد بود.
عکس از: خودم