سهگانه ترانهها: خاطرههای رنگبهرنگ
امیر پوریا
ساخت و نمایش سه فیلم درباره فراز و فرود و انواع ترانه در تاریخ موسیقی مردمی ما، از آن کارهایی است که به نظر نشدنی میآید. همین طور دورادور که از آن حرف میزنیم، به نظر میرسد چه در وجه نظارتی و چه به لحاظ عظمت و حجم کارها در تاریخ موسیقی باکلام در ایران، نشود کار را جمع کرد. اما ناصر صفاریان همکار ما دست به این کار زده و به موفقیتی پذیرفتنی دست یافته است. پیشترها هم فیلمهای او درباره فروغ فرخزاد و به ویژه مستند خوشترکیب «وقت خوب مصائب»، درباره احمدرضا احمدی و شاعریاش، راههای ناهموار و سنگلاخی را پیموده بودند.
حالا سالهاییست که سه فیلم «خاطرههای خطخطی» (درباره ترانههای ضدعاشقانه)، «من فقط شاعرم جناب سروان!» (درباره یغما گلرویی، ترانهسرای مشهور) و «شب شیدایی» (درباره تاریخ ترانه در ایران) را هم ساخته. موسسه فرهنگی آپآرتمان همت کرده و این ساختههای صفاریان را در برنامهای تخصصی به نمایش گذاشته و به همین عنوان حالا دیگر میشود در باب آنها حرف زد.
تلاش صفاریان برای به دست دادن مثال عینی از قطعهها، خوانندهها و ترانهسراهایی که حرفشان مطرح میشود به واقع ستودنی است. او از هیچ ترانهای به این بهانه که «در آرشیوهای قدیمی ردی از آن نیست» نمیگذرد و حتی برای نقش و حضور موسیقی در زندگی مردم و مهمانیهای خانوادگی، تصاویر هشت میلیمتری قدیمی را به طور فلو یا بهتر است بگوییم blur شدهای پیش چشم میگذارد. در حقیقت میتوان گفت که هدف از آن همه کاربرد مصالح آرشیوی، انتقال حس و حال آنها و سال تولید هر کدام بوده، نه صرف ارائه نمونه. در این میان آن جاهایی از «شب شیدایی» که زندهیاد جمشید ارجمند گرامی را در حال بازخوانی آرام ترانهای از خودش نشان میدهد، بند از دل آدمی میگسلد: فضا و حس لازم حتی به بینندهای که از او فقط وجه نقدنویسی را میشناسد هم باید منتقل شود؛ و دریغ که حالا در غیاب غایی او، به شدت منتقل میشود.
ماهنامه فیلم
شهریور نودوپنج