نوشته ها



 

مرتضی مطهری کتابی دارد به نام «امدادهای غیبی در زندگی بشر». در جایی از کتاب، مثالی می‌آورد از پدری متشرع که پسر نااهلی دارد. پسر بساط شراب در خانه پهن می‌کند، فاحشه‌ها را به خانه می‌آورد، و خلاصه این که هر عمل خلاف شرعی مرتکب می‌شود؛ ولی پدر دندان به جگر می‌گذارد و به سکوت می‌گذراند.
آن روزگار گوجه‌فرنگی تازه به ایران آمده بوده و مثل هر چیز نوظهوری حرام دانسته می‌شده، به‌خصوص که عده‌ای هم به آن «ارمنی‌بادمجان» می‌گفتند و حساسیت مذهبی مردم در اوج تحریک بوده. پسر نااهل داستان هم روزی گوجه‌فرنگی می‌خرد و به گوش حاج‌آقای خانه می‌رسانند چه نشسته‌ای که پسرت ارمنی‌بادمجان به خانه آورده. پدر متشرع هم برمی‌آشوبد و پسر را از خانه بیرون می‌کند و می‌گوید: «فلان کردی و هیچ نگفتم؛ بهمان کردی و هیچ نگفتم؛ حالا کارت به جایی رسیده که ارمنی‌بادمجان به خانه می‌آوری؟!»
حالا حکایت د‌‌ل‌واپسان روزگار ماست که حتی اگر دلواپسی‌شان را صادقانه بدانی و در جهت نگرانیِ حفظ استقلال کشور، باز نمی‌فهمی چه‌طور تاکنون به سکوت می‌گذراندند و حالا حضور مک‌دونالد را معادل از دست رفتن همه چیز می‌دانند!

 

پی‌نوشت:
شاید دوستان محترمی یادآوری کنند که این آقای مرتضی مطهری خودش نظرهای متحجرانه‌ای دارد درباره برخی چیزها. ضمن تشکر از این دوستان عرض می‌کنم حتی اگر از این بدتر هم بوده، باز بنده از این مثال خوبی که در این کتاب آورده استقبال می‌کنم.

 

ناصر صفاریان- 15 آبان 1394