نوشته ها



یه بار دیگه، مرسی!

ناصر صفاریان

هنوز از پخش كامل «بوی پیرهن یوسف» از تلویزیون متعجب بودیم، و هنوز مشغول پاشیدن آب به سر و صورت‌مان بودیم و داشتیم فكر می‌كردیم كه خواب دیده‌ایم یا نه، كه سیمایی‌های عزیز، یك بار دیگر ما را در شور و شعف ناشی از تعجب‌مان غرق كردند. می‌ترسیم بار بعد كه انشاءالله وجود خواهد داشت هیجان ناشی از تماشای یك فیلم سینمایی كامل، كار دست مان بدهد و دست ما را از دنیا كوتاه كند. می‌دانید كه سكته‌ سوم، شوخی نیست!
اول كه اعلام كردند می‌خواهند »دل‌شدگان« را نشان بدهند، چشم‌مان آب نمی‌خورد كه آن را كامل پخش كنند. گفتیم حتماً مثل دفعه‌ قبل، تكه‌پاره‌اش می‌كنند و نعش آش و لاش شده‌اش را به روی آنتن می‌فرستند. به خصوص كه بار قبل هم همین فكر را كرده بودیم و پیش‌بینی‌مان درست از آب درآمده بود، البته خیلی هم بد نشد. این لطف سیمایی‌ها موقع پخش »دل‌شدگان« برای نخستین بار، باعث شد نسخه‌ جدیدی از این فیلم را ببینیم - كه زمین تا آسمان با آن چه در سینما دیده بودیم، فرق داشت.
در «دل‌شدگان« تلویزیونی‌ها، یك عده آدم كه نمی‌فهمیدیم كی هستند -همین طوری الكی دور هم جمع می‌شدند و می‌رفتند یك جایی- كه نمی‌فهمیدیم كجاست- و یك كاری انجام می‌دادند- كه نمی‌فهمیدیم چه كاری است. البته از كیف‌هایی كه دست‌شان بود می‌توانستیم بخشی از موضوع را حدس بزنیم. مثلاً كیف ذوزنقه‌ای شكلی كه دست حمید جبلی بود، تداعی كننده‌ی وسیله‌ای بود كه گویا نامش سنتور است، و كیف استوانه‌ای اكبر عبدی هم یادآور وسیله‌ای دیگر بود كه می‌گویند نامش تمبك است. یك آدم سالم هم بود كه ناگهان -و همین طور الكی- بیمار شد و پریشانی‌اش به مرگ منتهی شد. یك دختری هم در فیلم بود كه البته دیگر نبود! كه بیش‌تر از خودش نقاشی او را بر روی كاشی نشان می‌دادند. خلاصه، قضایا طوری بود كه اگر فیلم را قبلاً ندیده بودیم، اصلاً نمی‌فهمیدیم چرا اسم آن »دل‌شدگان« است!
اما این دفعه، همه چیز سر جایش بود. گویا سیمایی‌های محترم -كه گویا یواش یواش دارند معنی احترام را درك می‌كنند- تمام چیزهایی را كه از فیلم در آورده بودند، سر جایش گذاشته بودند. حتی آن چیزهایی كه بنابر فرمایش دكتر پورنجاتی اسمش «زهر» است هم در فیلم وجود داشت و كسی، «زهرگیری» نكرده بود. ما هم پس از تماشای فیلم، دست به دعا برداشتیم و كلی به جان دكتر جان دعا كردیم. خدا خیرش بدهد.
خب، حالا چند روز از پخش »دل‌شدگان« برای بار دوم می‌گذرد. ببینیم، دكترجان، حالا كه فیلم را با «زهر» پخش كردید، چه اتفاقی افتاد؟ نشان دادن ساز و آواز، كجای مملكت را به هم ریخت؟ چند نفر كشته شدند؟ چند نفر تحت تأثیر دیدن نسخه‌ كامل این فیلم، دست به جرم و جنایت زدند؟ … پس چه؟ پس چرا دفعه قبل، یك فیلم جعلی را به اسم »دل‌شدگان« مرحوم علی حاتمی روانه‌ آنتن كردید؟ چرا؟ نه دكتر جان نه. این كارها آخر و عاقبت نداشت، همان بهتر كه خودت فهمیدی، و نسخه‌ درست و حسابی‌اش را نشان دادی. آفرین! می‌‌‌بینی این طوری چه قدر خوب است؟ تازه، همه تشكر هم می‌كنند!

روزنامه‌ سلام- 23 آذر 1376