صادق هدایت بزرگ میگوید: «انسان در زندگی یک سرمایه بزرگ دارد. آن سرمایه، خودکشی است.» آدمی وقتی به آخر خط برسد و ناامید از همه و هرچیزِ دوروبر، میرود سراغ آخرین سرمایه و تمام وجودش را میگذارد وسط... و هر چه بیعدالتی سهمگینتر، این وسط گذاشتنِ آخرین سرمایه شکلِ سختتری به خود میگیرد و میشود چیزی از جنسِ آتشکشیدنِ خویش و نابودیِ جزءبهجزءِ تمامِ وجود. این همان موقعیتیست که فروغ نازنین چنین میگویدش:
«وقتی که اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
و در تمام شهر
قلب چراغهای مرا تکهتکه میکردند
وقتی که چشمهای کودکانه عشق مرا
با دستمال تیره قانون میبستند
و از شقیقههای مضطرب آرزوی من
فوارههای خون به بیرون میپاشید...»
**********
سنگینیِ شرمندگیاش هم بر دوشِ تکبهتکِ من و مایی که فرداروز، آیندگان چه قضاوتها خواهند داشت بر این که به روزگاری چهگونه آدمیانی بودند در این سرزمین.
ناصر صفاریان
نوزده/ شهریور/ نودوهشت