نوشته ها



ناصر صفاریان

حتماً شما هم شنیده اید كه هرچند وقت یك بار همه جا صحبت از این است كه این روزها دوران گذار است و این روزها هم باید بگذرد تا ببینیم بعد چه مى شود. مشكل هم این جاست كه این «دوران گذار» آن قدر متداول و آن قدر همیشگى است كه دیگر اسمش دوران گذار نیست و یك جور دوران ثبات تلقى مى شود!
بزرگ ترین دوره موسوم به دوره گذار هم مربوط به ماه هاى نزدیك به انتخابات ریاست جمهورى است - كه معمولاً محدوده اى حدود یك سال را در بر مى گیرد. با توجه به شكل مدیریت در سرزمین ما، كه با تغییر مدیران یك جا، اغلب معاونان و زیردستان عوض مى شوند و حتى شكل اجرایى قوانین هم دستخوش تغییر مى شود، این رفت و آمدها بر همه چیز سایه مى اندازد.
به همین دلیل طبیعى است كه همه دست نگه دارند تا ببینند بعداً چه مى شود. عرصه فرهنگ و به ویژه سینما، به دلیل زمان بر بودن بیشتر تولیدات در این زمینه بیش از هر چیز دیگرى از این تغییرات دوره اى دچار مشكل مى شوند. به گونه اى كه طبع حساس و لطیف هنرمند مجبور است مدام خود را با سیاست هاى گوناگون بالا و پایین ببرد و سرمایه گذاران عرصه فرهنگ هم - چه
آن ها كه دغدغه فرهنگ دارند و چه آن ها كه اهل تجارتند - چاره اى ندارند جز این كه در
دوره هایى از فعالیت خود ، آرام آرام حركت كنند تا ببینند مدیر جدید چه كسى خواهد بود و چه سیاست هایى را دنبال خواهد كرد.
بارها دیده شده كه یك مدیر ، قول هایى مى دهد و بر مبناى همان قول، اثرى خلق مى شود.
حالا این قول، مى تواند چشم انداز یك حمایت مالى درست وحسابى باشد یا نوید بخش یك حمایت معنوى . اما وقتى دوره خلق اثر به پایان مى رسد و آماده عرضه مى شود دوره آن مدیر هم سرآمده و مدیر جدیدى بر مسند نشسته كه آن قول و قرار پیشین را قبول ندارد. پس چاره اى نیست جز انتظار براى شرایط جدید و چون این شرایط جدید هم دوره اى دارد و مى گذرد، نه در عرصه هاى كلان فرهنگى شاهد سیاست گذارى كلان هستیم و نه حتى در زمینه هایى مثل تولیدات سینمایى یك دفتر تهیه وتوزیع فیلم. و طبیعى ست كه در دل این شرایط نه فیلمساز مى تواند برنامه ریزى مناسبى براى كارهاى خود داشته باشد و نه تهیه كننده.
نگاهى به فعالیت هاى دفترهاى سینمایى به خوبى نشان مى دهد كه هیچ پروژه بلندمدت وهیچ اثر زمان برى در دست تولید نبوده و نیست ونخواهد بود. و همین است كه هیچ اثر عظیم و ماندنى در سینماى ما خلق نمى شود ، مگر با حمایت هایى فارغ از این دوره هاى گذار.
شرایط اقتصادى مملكت هم به گونه اى است كه روز به روز، ریسك سرمایه گذارى در امور سینمایى بیش تر مى شود و كم تر كسى حاضر است پولش را وارد سینما كند. با در نظر داشتن این شرایط به راحتى مى توان فهمید كه چرا كسى حاضر نیست با مقررات امروز، دست به ریسكى بزند كه معلوم نیست نتیجه اش با مقررات فردا چه خواهد بود.
البته این مسأله در سرمایه گذارى هاى دولتى و حكومتى هم به چشم مى خورد. مثلاً وقتى مدیریت سازمان صدا و سیما تغییر كرد، بسیارى از طرح هاى قبلاً تصویب شده و حتى در مراحل آغازین تولید متوقف شد و بررسى هاى جدیدى با در نظر داشتن شرایط جدید آغاز شد. ضمن این كه اغلب مدیران فرهنگى هم ترجیح مى دهند سیاست هایى را دنبال كنند كه نتیجه اش به زودى مشخص شود و به دوره مدیریت خودشان كفاف دهد.
فكرش را بكنید... یك روز از فلان گونه سینمایى حمایت مى شود و یك روز از گونه اى دیگر، یك روز خانه سینما قرار است همه كاره شود و یك روز آن را محدود مى كنند ، یك روز اكران سینما را دولتى مى كنند و یك روز به سینماداران مى سپارند، یك روز فلان مقدار وام مى دهند و یك روز بهمان مقدار، یك روز سینماى ملودرام را الگو مى كنند و یك روز سینماى سیاسى را، یك روز تعداد جایزه هاى جشنواره را كم مى كنند و یك روز زیاد، یك روز جشنواره ها را به شهرستان ها مى برند و یك روز بساط جشنواره ها را بر مى چینند، یك روز... .
قانون اساسى ما كه تغییر نكرده ، قوانین هم كه همان هستند ، قوانین تولید فیلم هم كه از مسائل مهم مملكتى و سیاست گذارى هاى كلان حكومتى نیستند كه بنا به مصلحت دچار تغییر شوند. پس چرا... به همین خاطر است كه همه در این جا گندم مى كارند تا یك ساله حاصل شود و كسى درخت نمى كارد تا حاصلش ده ساله و ده ها ساله باشد و ماندگار.

روزنامه ایران- 13 اردی بهشت 1384