ناصر صفاریان
1
رسیدیم به شهریور ماه و زمان برگزاری جشن سالیانه خانه سینما.خوش بختانه امسال، در ادامه سیاستهای - درست - آغاز شده در سال قبل، داوریها شكل معقولتر و مناسبتری به خود گرفته و دیگر از آن شیوه عجیب و درهم نظر دادن همه آدمها درباره همه رشتهها - با نسبتی مساوی - خبری نیست.
به شیوه اغلب امور این دیار - كه هر كس به ریاست میرسد همه چیز را از ابتدا اختراع میكند و چرخ ، مدام و مدام و مدام اختراع میشود- دبیر برگزاری جشن خانه سینما در چند سال قبل، روش ابداعیاش را به نام «آكادمی» اجرا كرد و متاسفانه چند سال طول كشید تا این تجربه - از ابتدا غلط- كنار گذاشته شود. خدا را شكر یك اتفاق مثبت دیگر هم در جشن امسال رخ داده.
چند سال بود عادت كرده بودیم داوری و جایزه بگیری همزمان را عادی تلقی كنیم و اصلا برای مان مهم نباشد كه اصولا هر گونه ربط هر داوری به هر اثر مورد داوری، در همه جای این جهان پهناور نه متداول است نه عاقلانه. ولی به درایت -طبیعی- رضا میركریمی، فیلم «به همین سادگی» از داوری جشن كنار گذاشته شد.
این هم البته ازعجایب سرزمین ماست كه وقتی یك كار كاملا عادی و معمولی در همه جا ، در این جا رخ میدهد، فكر میكنیم چه كار خارقالعادهای انجام شده. در حالی كه وقتی به كلیت موضوع نگاه میكنیم، خیلی نباید هیجان زده شویم. رضا میركریمی، رئیس هیات مدیره خانه سینماست. فیلم «به همین سادگی» هم آخرین ساخته رضا میركریمی ست. خب، طبیعی است كه نباید این فیلم در داوری جشن مورد ارزیابی قرار گیرد. اما... كجای كارمان طبیعی است كه این یكی باشد؟! پس آفرین و زنده باد رضا میركریمی!
2
ماهی كه پشت سر گذاشتیم، دو فیلم ساز بزرگ از جهان رخت بربستند. اینگمار برگمان و میكل آنجلو آنتونیونی. آخرین نامهای بزرگ عرصه كارگردانی یك دوره .هر دو در تحول و شكل گیری گرایشهای تازه سینمای اروپا در دهه شصت میلادی نقش داشتند و تاثیر عمیقی به جا نهادند. هم بر هم دورهها، هم بر نسلهای بعد و هم بر - خود- سینما.
هر دو- بزرگ - سینمایی داشتند و آثاری مبتنی بر ذهنیت و دل مشغولی و تجربه شخصی. سینمایی كه از تردید و سرگشتگی میگوید و از تنهایی و خود بیگانگی. هر دو هم علاقه مند و استفاده كننده از فضاسازی سرد و ضرباهنگ كند- در اغلب آثار سینمایی متكی به ابهام و ایهام و جایی برای كنكاش ذهن. جایی برای مشاركت بیننده. جایی برای درگیری فكر بیننده. صحبت ترس و تردید و یاس انسان- مدرن یا غیرمدرن. هر چند كه- به ویژه - آنتونیونی را نمونه مثال زدنی هنر مدرن میدانند.
نقطه مشترك این دو بزرگ، كه یكی در شمال اروپا بود و در سرمای سرد سوئد و دیگری در جنوب و گرمای گرم ایتالیا در روابط آدمیان، شاعرانگی بود. هر چند كه در شعر و شاعری، آنتونیونی جلوتر میرفت و فراتر میایستاد. لطافت آخرین كارش در اپیزودی از فیلم «ایروس»، آخرین تلاش بود بر حضور شعر در سینما. برگمان اما بیش از هر چیز در دل سردی و یاس آثارش، در كنار شاعری، به ایمان میپرداخت و زندگی و مرگ و فلسفه هستیشناسانه انسان. مضامینی همیشگی و همه جایی.
... مگر میتوان شطرنج با مرگ را در فیلم «مهر هفتم» فراموش كرد؟ و مگر پریشانی«سكوت» از یاد میرود؟
3
مستندهای «دبی» و «گهواره خورشید» از ساختههای كامران شیردل، از وزارت ارشاد مجوز گرفت.
این فیلمها، كه یكی در سال 1353 تولید شده و دیگری در سال 1379، قرار بود 26 تیر ماه در خانه هنرمندان به روی پرده رود، اما به دلیل صادر نشدن مجوز نمایش داده نشده بود.
4
این هم از عطار نیشابوری:
دانی كه چه خواهم من دل سوخته از تو؟
خواهم كه نخواهم؛ دگرم هیچ نظر نیست
روزنامه اعتماد ملی- 14 شهریور 1386