نوشته ها



ناصر صفاریان

1

دبیر نهاد کتاب خانه‌های عمومی کشور، در اظهار نظری عجیب می گوید: «استکبار جهانی از چهل سال پیش اتهام‌هایی را طرح می‌کند مبنی بر این‌که مردم ایران کتاب‌خوان و اهل مطالعه نیستند و سال‌ها این ادعا را مطرح کرده‌اند که میانگین سرانه‌ مطالعه در ایران روزانه دو دقیقه برای هر شهروند ایرانی است. در حالی که این ادعا اصلا صحت ندارد. آن‌ها همواره به دنبال این هستند که با طرح چنین مباحثی، به جامعه‌ ایرانی توهین کرده و آن را تحقیر کنند.»

          آمار چاپ کتاب که مشخص است و نمی توان چیزی به آن افزود. از روحیات و خلقیات ایرانیان که اهل مراجعه به کتاب خانه های عمومی نیستند که بگذریم، تعداد کتاب خانه های کل کشور هم آن قدر ناچیز است که اگر شمارگان ناچیز کتاب را نادیده بگیریم و بگوییم مردم کتاب نمی خرند ولی کتاب می خوانند، باز هم به جایی نمی رسیم که آمار این آقای مسئول را حتی نزدیک به واقعیت بدانیم.

          آقای دبیر در توضیح نظرش می گوید: «ما برای مقابله با ادعاهای بیهوده‌ استکبار در پی آن برآمدیم تا سنجش‌هایی در سطح ملی درباره‌ سرانه کتاب خوانی در ایران به دست آوریم. شاخص‌هایی مانند میزان مطالعه کتاب‌، روزنامه‌، ادعیه و قرآن و همچنین مطالعه در فضای مجازی مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت به بیش از 70 دقیقه مطالعه در روز برای هر شهروند ایرانی رسیدیم.»

          با استاد به گفته ایشان که معتقد است «سرانه مطالعه قرآن و ادعیه در کشور به حدود بیست دقیقه می‌رسد» آیا باید باور داشت که مردم ایران روزی پنجاه دقیقه مطالعه می کنند؟ یا این که در شکل آماری این دوستان، حضور در شبکه های اجتماعی و صرف وقت در جایی مثل فیس بوک هم مطالعه محسوب می شود؟ اگر این گونه است که بسیار محکم تر و جدی تر می توان در برابر آمار استکبار ایستاد؛ چرا که با این حساب، مردم ایران نه فقط پنجاه دقیقه و هفتاد دقیقه، که نزدیک به بیست و چهار ساعت در روز و حتی بیش از آن اهل مطالعه اند!

2

مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم فجر به صورت زنده از تلویزیون پخش می شود. به صحنه های حضور خانم های تقدیرشونده یا تقدیرکننده که می رسیم، یا در و دیوار را نشان می دهند و صدای آن ها را روی تصویرهای دیگری پخش می کنند، یا به کلی قید همه چیز را می زنند و تصویرهایی از بیرون سالن برگزاری به روی آنتن می فرستند.

          آن چه «صدا و سیمای جمهوری اسلامی» نامناسب تشخیص می دهد، همان چیزی ست که در حضور «وزیر ارشاد جمهوری اسلامی» و تعداد دیگری از مسئولان بلندپایه نظام اتفاق می افتد و به نظر آن ها نامناسب نمی آید. اگر حق با مدیران تلویزیون است و اتفاق ناشایستی در گفتار و رفتار حاضران در مراسم به چشم می خورد، چرا مسئولان حاضر در افتتاحیه و به ویژه شخص وزیر ارشاد سالن را ترک نمی کنند و یا بعدا موضعی نمی گیرند؟

3

ازدحام تماشاگران و شلوغی سالن های نمایش در جشنواره تئاتر فجر، چیز تازه ای نیست و تعداد کم سالن ها در قیاس با تماشاگران، در جشنواره بیش تر جلب توجه می کند. با این حال، مدیریت نامناسب و اختصاص کارت های دعوت به تماشاگران غیر گیشه ای و حضور مهمانان ویژه، امسال را به سال خاصی تبدیل کرده بود که نمونه اش را به این شکل و به این شدت در سال های گذشته ندیده بودیم. چه در سالن های تئاتر شهر و چه در تماشاخانه ایرانشهر، اگر حتی وقت می گذاشتی و زودتر می رفتی و مدت زیادی معطل می شدی، باز تفاوتی حاصل نمی شد و تعداد قابل توجهی تماشاگر بلیت به دست پشت در می ماندند. مدیریت و مسئولیت هم چیزی ست که صحبت از آن راه به جایی نمی برد. پس فقط می گوییم برای ثبت در تاریخ، نه خدای ناکرده برای ایجاد  تغییر و اصلاح و این گونه امور غیر ضروری!

4             

این هم از یغما گلرویی:

یه پرنده تو قفس، یعنی من

یه گلوی بی نفس، یعنی من

بهترین لحظه من، یعنی تو

صدای پای ترن، یعنی تو

 

روزنامه بهار- 17 بهمن 1391