دو فیلم؛ دو نگاه؛ یك موضوع
ناصر صفاریان
با روی كار آمدن مسئوولان جدید فرهنگی در ایران، كه به دنبال انتخاب آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهور جدید ایران صورت گرفت، فیلم سازان اجازه پیدا كردند تا در پناه شعار جامعه مدنی رئیس جمهور ، از موضوعهایی حرف بزنند كه پیش از این امكان طرح آن را نداشتند.
با وجودی كه جشنواره فجر سال گذشته را نمیتوان به طور كامل به سیاست گذاران و مسئولان جدید سینمایی نسبت داد، در این دوره فیلمهایی به چشم میخورد كه ساخت آنها را باید مدیون فضای جدید جامعه ایران دانست. گذشتن از آن چه پیش از این، خط قرمز تلقی میشد و انتخاب مسائل اجتماعی و سیاسی به عنوان سوژه فیلم، ویژگی آثار شاخص اولین جشنواره فجر پس از انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد بود.
«آژانس شیشهای» و «بانوی اردی بهشت» ، دو نمونه بارز چنین فیلمهایی ست . در هر دو فیلم علاوه بر تحلیل بحرانهای امروز ایران شاهد طرح انتقادهایی از حكومت و دولت هستیم، و میبینیم كه فیلمساز، قهرمان خود وا میدارد تا خودش به سراغ حل مشكلات برود. با این تفاوت كه نگاه سازندگان این آثار مانند یكدیگر نیست و حتی راه حلهای پیشنهادی آن ها، متفاوت است. اما مهم ترین وجه اشتراك دو فیلم دیدگاه نقادانه آن ها به مسائل اجتماعی است.
ابراهیم حاتمی كیا، در «آژانس شیشهای» هم مانند فیلمهای قبلی خود، از رزمندگان و بازماندگان جنگ صحبت میكند. این بار شخصیت فیلم حاتمی كیا، چند سال پس از پایان جنگ به دلیل جراحت حاصل از زخمی كه از آن دوران با خود دارد، باید برای مداوا به انگلستان بود. اما بنیاد مستضعفان و جانبازان كه مسئول انجام كارهای مجروحان است – به علت تعطیلات سال نو، كار انجام نمی دهد. حاج كاظم، كه دوست این شخص است و پیش از این، یكی از فرماندهان جنگ بوده، ماشین خود را می فروشد تا پول بلیت هواپیما را فراهم كند. در آخرین روز سال، پول ماشین به دست حاج كاظم نمیرسد و او از مدیر آژانس هواپیمایی می خواهد كه در مقابل سند ماشین، دو تا بلیت به آن ها بدهد تا پرواز روز بعد را از دست ندهند. حاج كاظم قول میدهد كه همان روز پول بلیتها را بیاورد، اما مدیر آژانس قبول نمیكند. حوادث به گونهای رقم میخورد كه حاج كاظم برای حفظ جان دوست خود، مسافران درون آژانس را گروگان می گیرد و غائلهای بینالمللی پدید میآورد.
حاتمی كیا، در این فیلم، حق و حقوق سربازان جنگ را گوشزد میكند و میگوید كه آن ها در برابر ایثارگران و فداكاری زمان جنگ، حتی در حد سلامت جسم و روح خود هم ایمنی ندارند و كسی برای شان ارزش قائل نمیشود. حاتمیكیا به شكل ظریف و هنرمندانهای، سرخوردگی و عصیانگری آدم های از جنگ برگشته را به رخ میكشد و آن ها را روبه روی مردم جامعه قرار میدهد تا شاهد واكنشهای مردم در مقابل آن ها باشیم.
بخش عمده «آژانس شیشهای» در فضای بسته آژانس می گذرد و با تعدادی آدم ثابت روبه رو هستیم. اما كشش داستان و كارگردانی فیلم به گونهای ست كه تماشاگر خسته نمیشود و احساس نمیكند مشغول تماشای تئاتر است. آژانس فیلم، نمادی از جامعه امروز ایران است و هر كدام از آدمهای درون آن، نماینده یك گروه از مردم ایران. حاتمیكیا شخصیت زخمی و آرام و شخصیت سركش و عاصی خود را كنار هم قرار میدهد تا برخوردهای آنها، تضاد میان گروههای مختلف رزمندگان را نشان دهد. شخصیت زخمی، هیچ سهمی نمیخواهد، اما قهرمان عاصی تأكید میكند كه مردم باید در مقابل جنگیدن آن ها، سهم خود را بپردازند و كاری كنند تا رزمنده زخمی بهبود یابد. از راه رسیدن مأمور امنیتی كه میخواهد ماجرای گروگانگیری را خاتمه دهد، تضاد میان رزمندگان زمان جنگ را آشكارتر میكند . او هم پیش از این همسنگر این دو بوده . سابقه آشنایی آنها با هم باعث میشود مأمور امنیتی، نه از سر وظیفه، كه از روی دوستی، به ختم ماجرا بیندیشد، اما در كنار او مأمور دیگری وجود دارد با این اعتقاد كه باید قانون اجرا شود و حاج كاظم به مجازات برسد .
حاتمیكیا با خلق چنین شخصیتهایی در «آژانس شیشهای» میخواهد قطببندی سیاسی و جناحهای موجود در جامعه امروز ایران را مورد تحلیل قرار دهد و به بررسی موقعیت رزمندگان زمان جنگ در این تقسیمبندی بپردازد. او در یكی از سكانسهای فیلم، اشاره میكند كه عباس – رزمنده مجروح – قربانی این جناحبندیهاست. او حتی برای این كه سوء استفاده از این آدمها را نشان دهد، یك موتور سوار متعلق به گروههای تندروی فشار را به كمك آن ها می فرستد. اما حاج كاظم كمك آنها را نمیپذیرد و میگوید كه حساب آنان از موتورسوارها جداست. اما واقعیت این است كه حاج كاظم هم در عمل مانند همان گروه فشار عمل میكند. در واقع، او با گروگان گرفتن مردم جامعهای كه روزگاری برای دفاع از آنها به جنگ رفته بود، به مردم ظلم میكند. درست است كه میخواهد دوست خود را نجات دهد و درست است كه مردم او را درك نمیكنند، اما كار امروز او با ایثارگریهای دیروز او در تضاد قرار میگیرد. «آژانس شیشهای»، با همه فیلمهای حاتمیكیا متفاوت است. حاتمیكیا در فیلمهایش تأكید میكرد كه حق، امری مطلق نیست كه فقط متعلق به یك نفر باشد؛ اما این جا برخلاف همیشه كه همه را در حق سهیم میدانست، به یك نفر حق میدهد و دیگران را كنار میزند. او حتی در آثار جنگی خود، سرباز عراقی را نشان نمیداد تا شاهد شلیك به سوی او نباشیم. در یكی از صحنههای زیبای سینمای حاتمیكیا، در فیلم «مهاجر» سرباز ایرانی صبر میكند تا سرباز عراقی از دكل پایین بیاید، و بعد آن را منهدم میكند. اما حالا، سرباز از جنگ برگشته حاتمیكیا، سلاح خود را به سوی هموطنانش میگیرد.
برخلاف رفتار آنارشیستی قهرمان فیلم «آژانس شیشهای» و نگاه حاتمیكیا كه طیفهای گوناگون جامعه را رو درروی هم قرار میدهد، رخشان بنی اعتماد در فیلم «بانوی اردی بهشت» همدلی و تفاهم را چاره كار میداند و از رویارویی گروههای مختلف مردم پرهیز میكند.
رخشان بنی اعتماد با پرداختن به مشكلات جوانان در ایران، به تفاوت اندیشه یك جوان بسیجی، و جوان دیگری كه به پارتیهای شبانه و موسیقی خارجی علاقه دارد، میپردازد و آن دو را به درك متقابل راهنمایی میكند، تا در كنار یكدیگر، به عطوفت و مهربانی برسند.
حرفهای صاحبنظرانی از جمله فائزه هاشمی رفسنجانی و مهرانگیز كار به میان میآید، تا در كنار صحبتهای زنانی از طبقههای فرودست و متوسط، حرف های اینها هم گفته شود و لایههای گوناگون جامعه مورد بررسی قرار گیرد.
شخصیت نخست فیلم «بانوی اردی بهشت» كه یك زن است، علاوه بر سروكار داشتن با مسائلی كه مشكلات زنان و جوانان ایران را نشان میدهد، درگیر مشكلات عاطفی خانوادگی است. او میان انتخاب عشق یك مرد و مهر فرزند، مردد است او برای هر دو ارزش قائل است و هیچ كدام را به خاطر دیگری نادیده نمیگیرد. حتی وقتی در پایان فیلم به عشق مرد مورد علاقهاش پاسخ مثبت میدهد، به معنای حذف فرزند و علاقهای كه به او دارد، نیست.
رخشان بنی اعتماد با درآمیختن مشكلات عاطفی و اجتماعی، تأكید میكند كه همدلی و عطوفت، هم چاره ساز محیط كوچكی مثل خانواده است و هم حلال مشكلات محیط بزرگی به وسعت جامعه. در «بانوی اردیبهشت» فیلمساز به سراغ موضوعهای گوناگون میرود و قالب روایی مستند/ داستانی را انتخاب میكند تا راه حل پیشنهادی خود را به همه جا تعمیم دهد و وقتی همه جا را همدلی و عطوفت فرا گرفت، میتوان دل به ترانهای داد كه از پخش صوت اتومبیل جوان فیلم «بانوی اردی بهشت» شنیده میشود:
.«Its a beautiful life»
هفته نامه توانا- 17 اسفند 1377