صاحبنظران و صاحبان نظر
ناصر صفاریان
بدنه اصلی فیلمهای تبلیغاتی مخصوص انتخابات كه این روزها از تلویزیون پخش میشود گفتوگوست. قالب گفتوگو، قالبی شناخته شده برای چنین فیلمهایی است. فیلمهایی كه هدف شان معرفی و ارائه شناخت بهتر از یك شخص و معرفی روحیات، زندگی، آثار و یا هر چیز مربوط به اوست. والبته همان قالبی كه در سرزمین ما معمولاً جدی گرفته نمیشود و برخی ادعا میكنند شبیه رادیوست نه سینما، و مدعی میشوند «تصویر ناب» چیز دیگری است... و از این حرفها. بگذریم كه همین مدعیان بر نمونههای خارجی این گونه آثار چشم میبندند و بعضاً از وجود چنین آثاری بیخبرند.
این قالب شناخته شده مستندهای شخصیت محور، بر جذابیت صحبتها متمركز است و طبیعی است كه جذابیت صحبتها را گفتوگو كننده جهت میدهد. هرچند كه در شكل دادنش ، هم مصاحبه شونده نقش دارد و هم مصاحبهكننده. آن چه حائز اهمیت است، این است كه چه كسی در مقام مصاحبهكننده ظاهر میشود و این فرد كه میخواهد شخص مورد نظر برای تمركز یك فیلم را به صحبت بكشد، خودش چه جایگاهی دارد.
در چنین فیلمهایی، وزانت و جایگاه شخص گفتوگو كننده، از نظر جذابیت و ساختار، درست به اندازه اهمیت شخص طرف گفتوگوست. گذشته از جذابیت شخص، كه مبتنی بر گذشته و پیش زمینههای بینندگان است، صاحبنظر بودن او در حوزههای مورد بحث باعث میشود شخصی كه محور اصلی فیلم است نتواند از پاسخ طفره رود، چون با كسی طرف است كه آگاهی دارد و میتواند نظر بدهد.
در واقع، در چنین فیلمهایی ـ بسته به حدود موضوعی در نظر گرفته شده - ما با یك صاحبنظر روبهروییم نه یك مصاحبهگر صرف. نمونهاش روش مناسبی ست كه در نشریات وزین سینمایی اتفاق میافتد. گپهای روزمره و خبری را خبرنگاران انجام میدهند، اما گفتوگوهای جدی را منتقدان سینما.
حالا وقتی فیلمهای مربوط به انتخابات ریاستجمهوری پیش روی ماست، اهمیت حضور صاحبنظران، بیش از هر مستند شخصیت محور اجتماعی جلب توجه میكند. چون به رویداد مهمی مربوط میشود كه به سرنوشت همه ساكنان این سرزمین پیوند میخورد. پس مهم است- وبسیار هم مهم است-كه چه كسی در مقابل رئیسجمهور آینده خواهد نشست و چه پرسشهایی با چه ادبیاتی و حتی با چه لحنی مطرح خواهد شد.
حالا نگاهی به نمونههای پخش شده از تلویزیون بیندازید و ببینید این مهم، چهقدر جدی گرفته شده. به عنوان مثال، وقتی یك فیلمساز سرگرمیساز، در مقام صاحبنظر ظاهر میشود و نظر میدهد و پرسش میكند، این پرسش و اصلاً این حضور معقول و پذیرفتنی است؟ نگاهی كه به سینمای كشورمان بیندازید، مثل همه جای دنیا، به دو دسته همیشگی و كلیشهای تقسیم میشود: سرگرمیسازان و اهالی اندیشه.
طبیعی است كه انتظار داشته باشیم عرصه تولید مستندهای انتخاباتی، در اختیار اهالی اندیشه باشد. حالا وقتی یك نفر كه تمام فیلمهای قبلیاش متعلق به وجه سرگرمیساز است و خودش هم ادعای خاصی نداشته و فیلمهایی برای مخاطبان عام ساخته و قرار هم نبوده پیام و حرف خاصی در آثارش وجود داشته باشد، در مقام صاحبنظر جلوی دوربین مینشیند و از سیاست و اقتصاد و اجتماع و ... و همه چیزهای بشریت میگوید و میپرسد، نباید تعجب كنیم؟ وقتی یكی از سمبلهای سینمای غریزی كه اسمش رویش است و قرار نیست با یك صاحبنظر طرف باشیم- در جایگاه صاحبنظر- مقابل یك نامزد ریاستجمهوری مینشیند، باید چه حسی داشته باشیم؟
درست است كه جذابیت اسمی و آشنایی چهره كسی كه برای گفتوگو برگزیده میشود مهم است و هرچه قدر محبوبتر باشد تأثیرگذارتر خواهد بود اما این درشرایطی ست كه صلاحیت كلی او مورد تأیید باشد. نمونه درستش- كه كنار هم قرار گرفتن هر دو سوی ماجراست- فیلم تبلیغاتی دكتر معین است. معین روبهروی سعید حجاریان نشسته. هم كنجكاوی برای دیدنش هست، هم نام آشنایی است و هم صاحبنظر است؛ صاحبنظر در زمینههایی كه از آن صحبت میكند و سؤال میپرسد. ولی آیا این اتفاق در همه فیلمها رخ داده؟
مردم، فلان بازیگر نمایشهای عامهپسند را میشناسند، امضا هم از او میگیرند، عكس یادگاری با او را هم به همه نشان میدهند، دوستش هم دارند، ولی آیا او را در مقام یك پزشك هم میپذیرند؟ اگر به آن ها توصیه كند فلان قرص و فلان آمپول را استفاده كنند، باز هم حرفش را جدی خواهند گرفت؟ پس چرا...؟
روزنامه اقبال- 25 خرداد 1384