به بهانه اکران «ملک سلیمان»
ناصر صفاریان
سرانجام «ملک سلیمان» اکران شد و نمونه سینمای موسوم به « فاخر» به روی پرده آمد. فیلمی با هزینه چند میلیاردی.البته بحث، اصلا بحث پول و بودجه و هزینه نیست. گاه عدد و رقم هزینه ها آن قدر بالاست که در تصور نمی گنجد، ولی حاصل کار چیزی ست که ماندگاریش به آن صرف هزینه می ارزد. درست مثل معادله میان ارزش پول و ارزش کالاست،اصلا هم به ارزش هنری کاری نداریم.ولی وقتی پول بنز آخرین مدل می دهی و پیکان تحویلت می دهند، آن وقت باید به همه چیز شک کنی. هم به جنس، هم به پول و هم به فروشنده.
بحث سینمای فاخر هم درست مثل همین است. نمونه اش همین «ملک سلیمان». آیا این اثر معمولی– با اغماض البته – لایق صفت گران سنگ و پر طمطراق « فاخر » است؟ لفظ فاخر که یاد آور آقای جعفری جلوه، معاون سابق سینمایی است، بیش از هر چیز، یاد آور خود ایشان است. مردی اهل سواد و دانش و کتاب، که در صحبت روزمره اش هم کلمات ادبی و وزین به کار می برد.
حالا او رفته و برخلاف دیگر عنوان ابداعی اش یعنی « سینمای ملی » که از پایه و اساس ریشه کن شد، « سینمای فاخر» ش پا برجا مانده و مورد تایید معاون جدید است. اکنون آن چه بر جا مانده خود عنوان است و معنایی که به ادبیات و فرهنگ لغت مربوط می شود نه به جعفری جلوه، شمقدری یا هر آدم دیگری.
آن چه در زبان فارسی به لفظ « فاخر » مربوط می شود، هر آن چیزی ست که مایه فخر و مباهات باشد و بتوان به آن بالید و افتخار کرد. حالا فیلم های فاخر مان و همین «ملک سلیمان» - که تازه در مقایسه، قابل تحمل است – نسبتی با این معنا در زبان فارسی دارد؟
در زمان معاونت پیشین، شوراهایی در بنیاد فارابی تشکیل شد برای سفارش و نگارش آن چه فیلمنامه های فاخر نام گرفت. مانند اغلب کارها و برنامه های اعلام شده در تمام این سال ها، این یکی هم در حد اعلام اولیه باقی ماند و هیچ گاه از سوی فارابی شنیده نشد برآیند این شوراها چه بوده و اصلا شورایی تشکیل شده یا نه. با این حال، عنوان فاخر و چیزی که فیلم های ساخته شده تداعی می کند، نوعی وزین بودن موضوعی است تا ساختاری.
آن چه در این سال ها دیده ایم و از گفته های مسئولان سینمایی نتیجه گرفته می شود، فیلم فاخر امروزی، همان « فیلم ارزشی » سال های قبل است. تنها عنوان عوض شده، و گرنه هر فیلمی که در انتخاب موضوع مورد تایید و تمجید رسمی باشد و در راستای سیاست های دولت / حکومت باشد، مورد حمایت خاص قرار می گیرد و از پشتیبانی مادی و معنوی بنیاد سینمایی فارابی بهره مند می شود. این، یعنی فیلم فاخر در سینمای امروز ایران.
حمایت بنیاد فارابی، به دلیل تلقی نادرستی که متاسفانه – اغلب – وجود داشته، به جای آن که موجب پیشرفت این گونه فیلم سازی شود، باعث رکود و حتی پسرفت آن شده. تصور مدیریت فارابی و معاونت سینمایی به گونه ای بوده که فیلم هر چه پرخرج تر باشد فاخرتراست.
براساس این نگاه، سینمای فاخر، هر چه به سینمای هالیوودی نزدیک تر باشد و عظیم تر جلوه کند، فاخرتر است. مثلا فیلم « طلا و مس » در رقابت با «ملک سلیمان» مفتخر به دریافت عنوان فاخر نمی شود، چون روایت ساده ای دارد و از الگوهای هالیوودی تماشا گر پسند استفاده نمی کند.
فارغ از بحث جدید بودن عنوان فاخر، می توان با استناد به بحث ها و نظرات مسئولان این را به خوبی درک کرد که – مثلا – در سینمای جنگ هم « دوئل » پر خرج، فاخر است نه « مهاجر » کم خرج. خلاصه این که هر چه تعداد فیل ها بیش تر باشد ، فیلم فخر بیش تری در خود دارد. حتی اگر با نمونه ای مثل «ملک سلیمان» روبه رو باشیم که عملیات فیل هوا کردن و انجام امور فنی و جلوه های ویژه اش هیچ ربطی به سینمای ایران نداشته باشد و متخصصان خارجی با رقم هنگفتی آن را انجام داده باشند.
مشکل اصلی هم این جاست که همه حواس متولیان متوجه همین فیل هوا کردن است و امور اساسی مانند نگارش درست و اجرای درست و انتخاب درست عوامل در این هیاهو گم شده. نتیجه اش هم می شود «ملک سلیمان» که از پس درگیر کردن تماشاگر بر نمی آید و کسی هم به این فکر نمی کند که تماشاگر، همین بخش فیل هوا کردن را در نمونه های خارجی اصل دیده و چیز تازه ای برایش ندارد.
فکرمی کنم بد نیست بخش بسیار بسیار اندکی از بودجه های عظیم فیلم های فاخر، صرف تحقیقی شود درباره مسیر طی شده تا کنون. شاید این گونه بتوان راه را از بیراهه شناخت و آثاری تولید کرد که خودشان فاخر باشند نه عنوان انتسابی شان.
روزنامه شرق- 17 آبان 1389