نوشته ها



ناصر صفاریان

آن‌چه امروز در سینمای ایران به عنوان «معناگرا» معرفی می‌شود و چون كشفی تازه از آن سخن می‌گویند، از دیرباز در سینما وجود داشته و نمونه‌اش را در میان نخستین آثار ایرانی هم می‌توان دید. اسم انتخابی‌اش هم هرچند مانند هر عنوان دیگری می‌تواند چالش‌برانگیز باشد و موافقان و مخالفان خودش را داشته باشد، اما آن گونه كه باید و شاید نمی‌تواند دربرگیرندة مباحثی باشد كه منظور موافقان است. این‌كه منظور از معناگرایی این آثار، بی‌معنایی آثار دیگر نیست پذیرفتنی به نظر می‌رسد و بی‌نیازاز بحث. ولی اگر منظور ابداع‌كنندگان،معنا در مقابل ماده باشد، باز هم نمی‌توان به نتیجه‌گیری كلی و كلیت واحد رسید. چرا كه هم در این‌جا ــ به هر حال ــ ماده هست، و هم آن‌كه در هر ماده‌گرایی سرگرم‌كننده ــ حتی از جنس هالیوودی‌اش ــ هم می‌توان به معنا رسید و مفومی یافت.
گذشته از مبحث عنوان، سیاست هماهنگ سینما و تلویزیون ایران در پرداختن به این نوع سینما برآیندی از جذب مخاطب و ارائة پیام معنوی است. این یعنی حرف زدن از روشی جذاب، و بیان وعظ و خطابه و اندرز از مسیر سرگرمی. و ناگفته پیداست كه تأثیرش بسیار بسیار بیش‌تر از روش سخن راندن مستقیم و نصیحت‌گویی مستقیم است. این سیاست جدید ــ بدون در نظر گرفتن سینمای عرفان‌گرای دهة 1360 ــ یكی‌دو سالی هست كه پر و بال گرفته و مدام پر و بال داده می‌شود، چه در زمینة ساخت و چه در عرصة نمایش. گذشته از بحث‌ها و میزگردها و گفت‌وگوهایی كه در جهت تبیین این نوع سینما برگزار می‌شود، نمایش هفتگی یك فیلم نمونه‌ای در سینما فرهنگ و آغاز برنامة هفتگی «سینما و ماورا» در تلویزیون بارزترین نمود این سیاست‌هاست. اختصاص بخشی به سینمای معناگرا در جشنوارة فیلم فجر و حتی جشنوارة فیلم كوتاه تهران هم نشانه‌ای از تشویق و جهت دادن است.
با توجه به تعریف‌ها و نمونه‌های ارائه‌شده، هنوز فیلمی در این زمینه در سینمای ایران ساخته نشده ــ كه البته با توجه به گذشت حدود دو سال از شروع ماجرا، عجیب به نظر می‌رسد. ولی در تلویزیون می‌توان سریال «كمكم كن» را اولین نمونة شاخص دانست و مجموعة «او یك فرشته بود» را جدیدترین آن. هر دو هم محصول شبكة دوم است و از تولیدات مناسبتی ماه رمضان. نمونة جدیدی هم در راه است و اگر خوب از كار دربیاید، جهت‌دهندگی این سیاست را بسیار بیش‌تر خواهد كرد. یكی از بهترین كارگردان‌های سینمای ایران، تا چند روز دیگر دومین مجموعة تلویزیونی‌اش را مقابل دوربین خواهد برد، سریالی دربارة روح و ماورا و آ‌ن دنیا و ارتباط با این دنیا... . فقط خدا كند به اندازة اولین كار تلویزیونی‌اش ضعیف نباشد.
در این میان، بیش و پیش از هر چیز، تأكید بر تولیدات خارجی ــ و به‌ویژه محصولات سینمای آمریكا ــ است. بیش‌تر فیلم‌های انتخابی، فیلم‌های جدید هالیووداست و تقریباً فیلم خاصی از سینمای اروپا و حتی سینمای مستقل آمریكا در این فهرست وجود ندارد. در واقع، نوع نگاه ایجادكنندگان و جهت‌دهندگان این جریان، اهمیت بسیاری برای جذابیت عامه‌پسند قائل است. وگرنه به‌راحتی می‌توان آثار معتبر و ارزنده‌ای مثل فیلم‌های تاركوفسكی را هم زیر همین عنوان نمایش داد. در واقع، امروز تأكید بر فیلم‌هایی ست كه حرف‌شان نه در پس تصویرها، كه در خود تصویرها باشد. طبیعی هم هست كه جلوه‌های ویژه و ترفندهای رایانه‌ای در هیچ جای دنیا به پای هالیوود نمی‌رسد. پس این فیلم‌ها بیش‌تر به كار چنین عرصه‌ای می‌آید. و جالب است كه در اغلب این آثار، با وجود صحبت از بهشت و جهنم واشاره‌هایی به معنویت ومذهب، اصل قضیه بر تكنولوژی و جلوه‌های ویژه بنا شده. و حتی در مصاحبه‌های سازندگان این آثار هم به كم‌تر نشانی از قصد و نیت ساخت فیلم مذهبی و معنوی و ماورایی به مفهوم این‌جایی‌اش برمی‌خوریم.
در حقیقت، آن‌چه در این‌جا معناگرایی می‌دانیم، بر اساس خاصیت تأویل و تحلیل اغلب این آثاراست، نه خود آن‌ها. ما این فیلم‌های عموماً سرگرم‌كننده را به‌گونه‌ای تبلیغ و تحلیل می‌كنیم كه مفهوم معنوی و دینی داشته باشد. اصلاً هم بد نیست، چون به جز برخی استثناها، دنیای اغلب این آثار چنین اجازه‌ای به ما می‌دهد. تحلیل متن بدون رجوع به انگیزة مؤلف و سازندة اثر. با نگاه مذهبی هم می‌شود به اعمال «ماتقدم» و «ماتأخر» منسوبش كرد؛ همان تأثیری كه یك كار بر دیگران می‌گذارد ــ چه مخاطبان هم‌عصر، چه بعدی‌ها.
پس این استفاده از ماده به سود معنا را باید به فال نیك گرفت. امید كه جهت دادنش به خطا نرود و در میان توجه به مخاطب عام، آثار خاص‌تر و معناگرا در ذات هم مورد توجه قرار گیرد.

ماهنامه فیلم– دی 1384