نوشته ها



نقض غرض

ناصر صفاریان

این که مسعود ده نمکی در «اخراجی های 3» با چه کسی ست و بر چه کسی، و این که اشاره ها و ارجاع هایش به وقایع این سال ها چه قدر مبتنی بر راستی است و چه قدر نا راستی، حرف این نوشته نیست. چرا که نه مجالش این جاست و نه جایش. امیدوارم فرصتی حاصل شود برای گشودن این بحث در هر سه فیلم ده نمکی – در جایی دیگر – که حرف های بسیاری در این زمینه هست.
همه می دانیم ده نمکی یک فیلم ساز ایدئولوژیک است و برای بیان دیدگاهش به سینما آمده. با این حال، حتی اگر این گونه هم نبود، او مثل هر کارگردان دیگری این حق – بدیهی – را داشت که حرف خودش را در فیلمش بزند. ولی وقتی به تماشای «اخراجی های 3» می نشینیم، با نقض غرض از سوی فیلم ساز رو به رومی شویم. آن هم دو نقض غرض بزرگ. یکی پنبه کردن کلیت آن چه در دو فیلم قبلی و به ویژه فیلم اول رشته بود، و دیگری اولویت دادن جذب حداکثری مخاطب به حرف و نگاه فیلم ساز.
در فیلم اول، شاهد به جبهه رفتن گروه « اخراجی ها » بودیم، آدم هایی که تا آن زمان تصورش را هم نمی کردیم روزی به عنوان رزمنده های جنگ معرفی شوند. کنار رفتن خط قرمز برای شخص مسعود ده نمکی، امکان روی پرده آمدن این آدم ها را فراهم کرد و فیلم ساز در مصاحبه ها و نوشته های متعدد خود در پاسخ معترضان و در توضیح فیلم با تاکید عنوان کرد که این واقعیت جنگ بوده و چنین آدم هایی به جبهه رفته بودند و از کشور دفاع کرده بودند.
آن چه در فیلم اول دیدیم، تاثیر محیط بر این آدم ها بود و تحولی که در وجودشان شکل می گرفت. در فیلم دوم هم ضمن حفظ رفتار و روحیات قبلی این آدم ها، بر استمرار این مسیر تاکید می شد. حالا در فیلم سوم، ماجرا – به کلی – شکل دیگری می گیرد و گویی فیلم ساز خودش هم دو فیلم قبلی اش را فراموش می کند. در ابتدای «اخراجی های 3» می بینیم که یک برنامه ساز تلویزیونی – که برنامه زنده دارد – در جست و جوی گروه اخراجی ها ست تا آن ها را به برنامه اش بیاورد. اصلا همین که پس از بیست و چند سال، نام گروه اخراجی ها – بر اساس آن چه خود فیلم می گوید – در فرهنگ رسمی کشور نامی آشناست و تلویزیون رسمی کشور آن ها را به برنامه زنده دعوت می کند، نشان دهنده « هویت موجه » آن ها در دیدگاه رسمی ست.
ولی وقتی این آدم ها سر و کله شان پیدا می شود، همگی همان آدم هنوز جبهه نرفته هستند، با همان روحیات و خلق و خوی. به نظر می رسد ده نمکی آن قدر سرش گرم ماجرای انتخابات بوده و دنبال خلق صحنه های تحقیر رقبای انتخاباتی، که اصلا ماجرای جبهه و تحول را فراموش کرده. به این ترتیب ده نمکی و «اخراجی های 3» همان چیزی را می گوید که حاجی گرینف (محمد رضا شریفی نیا) در فیلم اول می گفت و معتقد بود این ها آدم نمی شوند. این آدم ها به قدری ناموجه تصویر می شوند که تصویرشان جایی در «رسانه ملی» ندارد و برنامه زنده را قطع می کنند.
این که ساخت و پرداخت این سه گانه در مسیر نزولی رخ داده و «اخراجی های 3» از هر حیث پایین تر از دو فیلم قبلی قرار می گیرد و بیش تر به سریال ضعیف دارا و ندار پهلو می زند تا اثری در خور پرده سینما، تنها یک سوی ماجرا ست. سوی دیگر، نبود موضوع جسورانه فیلم اول است که از جذابیت کم می کند. اگر در فیلم اول، بازیگران نام آشنا، کمدی رو حوضی و تکیه کلام های طعنه آمیز، در کنار نبود خط قرمز به جذب مخاطب کمک می کرد، حالا در این جا جسارت خاصی در میان نیست و ده نمکی حرفی را می گوید که گفتنش برای همه آزاد است و حتی مورد حمایت و تشویق قرار می گیرد.
به دلیل همین تفاوت، ده نمکی به مسیر دیگری می رود و برای رسیدن به فروش بالا، عوامل متعدد مورد پسند تماشاگر عام را یک جا جمع می کند: جذابیت های قبلی به اضافه ستاره های جوان سینما و قر کمر و رقص و ... حالا سوال این جاست که برای فیلم ساز ایدئولوژیکی مثل ده نمکی، خوب است که فیلمش به کمک حلیمه سعیدی و احمد پور مخبر و « سوسن خانم » تماشاگر جذب کند؟ این که ایدئولوژی دست به دامن لودگی شود، شکست است یا پیروزی؟

ماهنامه فیلم- اردی بهشت 1390