نوشته ها



 

تاثیر تله فیلم  بر جشنواره فیلم فجر 1391

تصویرهای کوچک بر پرده بزرگ

 

ناصر صفاریان

           

زمانی که مسئولان تلویزیون تصمیم گرفتند ساخت فیلم تلویزیونی را در دستور کار قرار دهند، دو دلیل مهم را در پس ذهن داشتند: ارزان بودن تولید و رعایت موازین دلخواه. به این ترتیب، علاوه بر این که پول کم تری نسبت به خرید حق پخش فیلم های سینمای ایران خرج می شد، مالکیت اثر هم متعلق به خود تلویزیون بود و می توانست بارها و بارها از شبکه های مختلفی که روز به روز هم تعدادشان بیش تر می شد، به نمایش درآید.

          مهم تر از آن، پشت سر گذاشتن مشکل همیشگی مدیریت تلویزیون با سینمای ایران بود. این که هر سال، جز تعدادی انگشت شمار، هیچ فیلم دیگری با مقررات خاص صدا و سیما هماهنگی نداشت و مدیران تلویزیون همیشه نسبت به پوشش، آرایش، روابط و موضوع هایی که از نظرشان مناسب نبود معترض بودند. حالا با تکیه بر «تله فیلم» یا آن چه نامش را «فیلم 90 دقیقه ای» گذاشته بودند، می شد نگران پوشش و منش شخصیت های داستان نبود و همه چیز را از همان نقطه صفر تولید بر سلیقه های دلخواه خود بنا کرد. حال حتی این امکان وجود داشت که مناسبت های خاص را هم وارد فیلم کرد و با اشاره به رویدادهای خاص مذهبی و سیاسی، فیلمی برای نمایش در آن مناسبت ساخت.

          از همان ابتدا هم سنگ بنای جذابیت و راه جذب بیننده را بر حضور چهره ها گذاشتند، نه بر جذابیت قصه. چرا که اغلب راهی هم برای عناصر جذاب وجود نداشت. دوری از فضای واقعی جامعه و نوعی خنثی و بی خطر بودن که راه را بر هر اعتراض احتمالی ببندد و کسی معترض نشود، تله فیلم ها را از همان ابتدا به آثار یک بار مصرفی تبدیل کرد که فقط به درد پر کردن آنتن می خورد. در واقع ساخت تله فیلم هم در همان مسیری پیش رفت که پیش از این سریال ها و دیگر برنامه های تلویزیون ساخته شده بودند. البته استثناهایی هم بود و حضور چند نام آشنای سینمای ایران در مقام کارگردانی تله فیلم ها گاهی موجب تولید آثار متفاوتی می شد؛ ولی متفاوت با بقیه کارهای معمولی، و گرنه در قیاس با کارهای سینمایی همین افراد، بسیار معمولی و خنثی جلوه می کرد.

          چند سال بعد، تله فیلم های سوپر مارکتی از راه رسیدند. شرکت های ویدیویی که دلیل وجود شان توزیع ویدیویی فیلم های سینمای ایران بود، با اتکا به همان منطق ارزان بودن، خودشان دست به کار تولید شدند تا با پول بسیار کم تری از آن چه برای خرید حق پخش می پرداختند، خودشان صاحب فیلم باشند و -تقریبا- همان سود را به دست آورند. ضوابط را هم بر اساس ضوابط تلویزیون تعریف می کردند تا بتوانند روی فروش به تلویزیون هم حساب کنند.

          و حالا در زمانه جولان فیلم های ویدیویی ای که روز به روز سطح کیفی پایین تری دارند و همه شبکه های تلویزیون و سوپر مارکت ها و فروشگاه های ویدیویی را تسخیر کرده اند، می توان سایه سنگین تله فیلم ایرانی را با ویژگی های خاص «صدا و سیما» یی اش، بر جشنواره فیلم فجر امسال حس کرد. جشنواره ای که مهم ترین رویداد سینمای ایران است و طبیعی ست انتظار داشته باشیم به تلویزیون و ویژگی هایش ربطی نداشته باشد. آن چه باعث این مسئله شده، اتفاقا در همان نگاه تلویزیونی مدیران ریشه دارد. در واقع، در فاصله جشنواره سی ام و سی و یکم فجر، مدیران سینمایی آن قدر در تنگنا قرار گرفتند که نه تنها در قیاس با زمانی که هنوز مسئولیت نداشتند و از خارج گود نظر می دادند، که در مقایسه با ماه های قبل خودشان هم مجبور به محافظه کاری شدند. محافظه کاری ای که هم در وقایع اعتراض آمیز سینمایی سال گذشته و مسایلی چون تحریم برخی فیلم ها از سوی حوزه هنری ریشه دارد و هم در تنگناهای اقتصادی که موجب کاهش بودجه وزارتی و کمبود و کاهش تسهیلات و اعتبارات فیلم سازی شده.

          البته درست است که تفاوت چند برابری قیمت ها در یک سال اخیر، تهیه کننده های بخش خصوصی را دست به عصا و یا به طور کلی زمین گیر کرده، ولی با وجود پروژه هایی که نام فاخر بر خود دارند و صرف هزینه های میلیاردی، نمی توان مشکل اقتصادی را مسئله اصلی دانست. چرا که وجود این چند فیلم نشان می دهد هر جا اراده شود و باب طبع باشد، پول هم هست. پس این نگاه تله فیلمی از نظر اقتصادی، دست کم در مورد تولیدات دولتی صدق نمی کند. همان طور که نه فقط در مورد استرداد، فرزند چهارم، برلین منفی هفت و عقاب صحرا ی وزارت ارشاد می توان این را دید، که حتی در تولیدات حوزه هنری هم اگر تولیدات ارزانی مانند خسته نباشید و تاج محل به چشم می خورد، شاهد فیلمی مانند حوض نقاشی هم هستیم که مؤلفه های پر هزینه ای  را در خود جمع کرده است. پس اصل ماجرا را نه در بی پولی، که در حاکمیت نگاه محافظه کار اخیر باید دید.

          چند ماه قبل، وقتی در میانه دعوای ارشاد و حوزه هنری بر سر نمایش چند فیلم، در چند برنامه زنده تلویزیونی شاهد حضور افرادی بودیم که کارشناس معرفی می شدند و با تکیه بر دیدگاه ایدئولوژیک خود، از لزوم وجود «سینمای خنثی» حرف می زدند، کم تر کسی فکر می کرد آن حرف ها تا این حد جدی باشد و به این سرعت اجرایی شود. حتی پس از گذشت چند ماه و زمانی که در آستانه جشنواره مسئولان سینمایی و به ویژه شخص وزیر ارشاد وعده می دادند امسال فیلم مساله داری وجود نخواهد داشت، باز  هم کسی فکر نمی کرد خنثی بودن تا این حد در فیلم های امسال ریشه دوانده باشد. اما با دیدن فیلم ها اطمینان حاصل می شود که پس از بحران سینما در سال گذشته، سیاست گذاران به این نتیجه رسیده اند که در سال جدید و ماه های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری، خیال دولت و مسئولان را از مشکل سینما راحت نگه دارند.

          این مسئله بدیهی است که انتظار تماشاگر سینما و بیننده تلویزیون متفاوت است و اگر یک کار خوب تلویزیونی که در خانه دیده می شود، در شرایطی دیگر و در سالن سینما تماشا شود، به آن خوبی جلوه نمی کند. اما این بحث دیگری ست. در شرایط امروز و با این سیاست گذاری ها فقط می توانیم نگران فروش فیلم ها در سال آینده باشیم و ساختار تلویزیونی حاکم بر سینمای سال پیش رو. از دو سه فیلمی که پتانسیل اعتراض دوباره و تحریم از سوی حوزه هنری را دارند که بگذریم  و فارغ از فیلم های فاخری که تله فیلم نیستند ولی فاخر هم نیستند، فقط می توان افسوس خورد که کاش به جای تله فیلم هایی از جنس شبکه های استانی سیما، مثل دل بی قرار و تابستان طولانی، حداقل تله فیلم های بهتری مانند سر به مهر و به خاطر پونه می دیدیم. 

 

ماهنامه فیلم- اسفند 1391